jiyar آخرین مطالب صفحات وبلاگ دوشنبه 90 خرداد 2 :: 9:39 عصر :: نویسنده : ئابا ژیار
و تو را دیدم.
دیداری در پژواک ثانیه ها. نگاه من و تو، در کشمکش ستاره ها جوشید. و همگام با عشوه باد،خرامیدی. و دیدگانت صاعقه ای بود، که بر تنم فرود می آمد. هنگام که غم و درد، هماغوش بودند، خموشی تو آبستنشان کرد و عشق متولد شد. از سوک دلم خبرت نبود -افسوس! شاد و سرمست،در شوره زار دلم غم کاشتی. سپیده بر شب،چیره شد. صاعقه غم-باز-غرید. تو رفته بودی..! موضوع مطلب : دوشنبه 90 خرداد 2 :: 9:8 عصر :: نویسنده : ئابا ژیار
بر این ویرانه ها آفتاب را می جویم.
سایه ی غول اما، بر رویاها چنبره زده است. من اما همچنان، به دنبال آفتابم. خورشید را دیروز، در مذبح افق، قربانی سایه کردند. و من،امروز،بی هوده، در این افق شبکور، به دنبال نور می گردم. اما،سایه،که همیشه نمی تواند در زفافگاه افق بماند.. خورشید،دیروز،در حجله ی افق، هم بستر سایه شد.. اما سایه که همیشه نمی تواند ترانه خوان باشد،می تواند؟ موضوع مطلب : دوشنبه 90 خرداد 2 :: 9:1 صبح :: نویسنده : ئابا ژیار
در این جا چار زندان است ازاین زنجیریان، یک تن، زنش را درتب تاریک بهتانی به ضرب دشنه یی کشته است. از اینان، چند کس، در خلوت یک روز باران ریز بر راه رباخواری نشسته اند من اما هیچ کس را در شبی تاریک و توفانی دراین زنجیریان هستند مردانی که مردار زنان را دوست می دارند من اما در زنان چیزی نمی یابم -گر آن همزاد را روزی نیابم ناگهان، خاموش- احمد شاملو- مجموعه ی باغ آینه
موضوع مطلب : دوشنبه 90 خرداد 2 :: 8:35 صبح :: نویسنده : ئابا ژیار
معلم پای تخته داد می زد صورتش از خشم گلگون بود و دستانش به زیر پوششی از گرد پنهان بود ولی آخر کلاسی ها لواشک بین خود تقسیم می کردند وان یکی در گوشه ای دیگر«جوانان» را ورق می زد برای که بی خود های و هوی می کرد و با آن شور بی پایان تساوی های جبری را نشان می داد با خطی خوانا به روی تخته ای کز ظلمتی تاریک غمگین بود تساوی را چنین بنوشت: «یک با یک برابر است...» از میان جمع شاگردان یکی برخاست همیشه یک نفر باید بپا خیزد به آرامی سخن سر داد: تساوی اشتباهی فاحش و محض است معلم مات بر جا ماند. و او پرسید: اگر یک فرد انسان واحد یک بود آیا باز یک با یک برابر بود؟ سکوت مدهشی بود و سوالی سخت معلم خشمگین فریاد زد: آری برابر بود و او با پوزخندی گفت: اگر یک فرد انسان واحد یک بود آنکه زور و زر به دامن داشت بالا بود وانکه قلبی پاک و دستی فاقد زر داشت پایین بود... دوشنبه 90 خرداد 2 :: 7:52 صبح :: نویسنده : ئابا ژیار
روزی خواهم آمد، گل یاسی به گدا خواهم داد. خواهم آمد، پیش اسبان، گاوان، خواهم آمد سر هر دیواری، میخکی خواهم کاشت. سهراب سپهری- دفتر شعرحجم سیز
موضوع مطلب : یکشنبه 90 خرداد 1 :: 9:24 صبح :: نویسنده : ئابا ژیار
«زمستان» را اخوان دو سال بعد از کودتای 28 مرداد سرود:* «هوا بس ناجوانمردانه سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت منم من، میهمان هر شبت، لولی وش مغموم تگرگی نیست، مرگی نیست من امشب آمدستم وام بگزارم حریفا ! گوش سرما برده است این ، یادگار سیلی سرد زمستان است سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
موضوع مطلب : یکشنبه 90 خرداد 1 :: 7:32 صبح :: نویسنده : ئابا ژیار
وقتی کسی را دوست دارید، حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامشتان می شود وقتی کسی را دوست دارید، در کنار او که هستید، احساس امنیت می کنید. وقتی کسی را دوست دارید، حتی با شنیدن صدایش، ضربان قلب خود را در سینه حس می کنید. وقتی کسی را دوست دارید، زمانی که در کنارش راه می روید احساس غرور می کنید. وقتی کسی را دوست دارید، تحمل دوری اش برایتان سخت و دشوار است. وقتی کسی را دوست دارید، شادی اش برایتان زیباترین منظره دنیا و ناراحتی اش برایتان سنگین ترین غم دنیاست. وقتی کسی را دوست دارید، حتی تصور بدون او زیستن برایتان دشوار است. وقتی کسی را دوست دارید، شیرین ترین لحظات عمرتان لحظاتی است که با او گذرانده اید. وقتی کسی را دوست دارید، حاضرید برای خوشحالی اش دست به هر کاری بزنید. یکشنبه 90 خرداد 1 :: 7:22 صبح :: نویسنده : ئابا ژیار
* شورش در شهر * اتفاقاً در آن شب دو چندان شمع و چراغ بر در هر خانه و گوشه هر کاشانه
موضوع مطلب : یکشنبه 90 خرداد 1 :: 7:15 صبح :: نویسنده : ئابا ژیار
هرگز از مرگ نهراسیده ام اگر مرگ را از این همه ارزشی بیش تر باشد احمد شاملو- مجموعه ی آیدا در آینه
موضوع مطلب : شنبه 90 اردیبهشت 31 :: 8:59 صبح :: نویسنده : ئابا ژیار
گل مریم! تنت دلتنگ باغه میگن آب و هوای قلبا سرده تمام لحظه ها از جنس سنگه گل مریم ببین! راهت چه دوره گذشتی از همه، بارتو بستی یه جا که خیلی بارونی نباشه کسی از حسرت بودن نمیره یه جایی که نفس دزد نفس نیست کسی فکر فراموشی نباشه گل مریم! اگه ابرا سیاهه بیا! باغ از غم دوریت نمیره گل مریم بیا! ریشه ات چی میشه*؟* قفس که قد آزادی نمیشه بیا ! دشت گلا هرزه علفهاش گل مریم بیا! باهم بسازیم گل آزاده گلدونی نمیشه بیا! بامن بخوان از عشق وریشه
موضوع مطلب : پیوندهای روزانه پیوندها
لوگو آمار وبلاگ
|
||