سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
jiyar
یکشنبه 90 فروردین 28 :: 2:22 عصر ::  نویسنده : ئابا ژیار

آیا تا بحال به این موضوع فکر کرده اید که چرا دکمه لباس آقایان سمت راست و از آن خانمها سمت چپ است؟

چون بیشتر مردم با دست راست کار می کنند به همین سبب دکمه های لباس را سمت راست می دوزند تا افرادی که به اصطلاح راست دست هستند به آسانی بتوانند دکمه های لباس خود را باز کرده یا ببندند

البته این موضوع در مورد لباس های مردانه کاملا صادق است اما بانوان چطور؟

چرا با آنکه بیشتر خانم ها مانند آقایان راست دست هستند دکمه لباسشون سمت چپ دوخته شده است؟

برای پاسخ به این پرسش باید عقربه های زمان را به عقب بچرخانیم و به گذشته های دور برویم

زمانیکه نخستین بار دکمه لباس ساخته شد کالایی لوکس و گرانبها به شمار می رفت و تنها مردمان طبقه مرفه اجتماع استطاعت خرید آن را داشتند. زنان اشرافی در آن زمان هیچگاه لباس خود را شخصا به تن نمی کردند بلکه خدمتکاری داشتند که این کار را برایشان انجام می داد.

چون خدمتکار برای بستن یا گشودن دکمه لباس بانوی خود می بایستی مقابل او قرار می گرفت دوزندگان لباس زنانه معمولا دکمه لباس را در سمتی قرار می دادند که خدمتکار بتواند به راحتی با دست راست خود آنها را باز کرده یا ببندد!

از این رو دکمه لباس زنان را سمت چپ می دوختند.
هر چند امروزه استفاده از دکمه عمومیت یافته و دیگر از آن خدمتکاران کمر باریک خبری نیست با این حال هنوز هم این اصل به قوت خود باقی مانده و دکمه های لباس های زنانه سمت چپ دوخته می شود.

 




موضوع مطلب :
یکشنبه 90 فروردین 28 :: 2:18 عصر ::  نویسنده : ئابا ژیار

این روزها هر جا که می روی، چند نفری را می بینی که با تلفن همراه خود مشغول عکاسی هستند. اگر به اماکن باستانی و دیدنی بروید که قضیه پررنگ تر هم می شود. تقریبا بیشتر کسانی که می خواهند تازه گوشی موبایل بخرند، داشتن دوربین برایشان موضوع مهمی است و البته اگر این وسیله را قبلا داشته باشند، این دفعه به کیفیت دوربین هم فکر می کنند. با این همه یک نکته همواره مغفول می ماند، چطور باید با دوربین تلفن همراه عکسی با کیفیت بگیریم؟ اشتباه نکنید، منظور روش کار با گوشی نیست; بلکه چگونگی گرفتن یک عکس خوب، مدنظر است. اگر تلفن همراه شما دوربین عکاسی دارد و یا قصد خرید گوشی با این امکان را دارید، حتما به نکات زیر برای عکاسی بهتر، توجه کنید:

?) گوشی هایی که دوربین عکاسی دارند، معمولا گران تر از انواع دیگر هستند، البته این درجه گرانی، با توجه به قدرت دوربین تغییر می کند ولی در هر صورت شما پول دوربین گوشی را پرداخت کرده اید، پس حتما از آن استفاده کنید! تعجب نکنید، هستند کسانی که گوشی دوربین دار دارند ولی از آن استفاده نمی کنند.

 


?) حالا که قرار است از دوربین گوشی تان استفاده کنید، پس بعنوان اولین کار، لنز دوربین را تمیز کنید. دوربین های عکاسی معمولا درپوش مخصوص لنز دارند، اما دوربین های روی گوشی معمولا چنین نیستند و اثر انگشت یا خاک بسیار روی آنها دیده می شود. لنز دوربین را با یک دستمال نخی یا دستمال عینک تمیز کنید.

 


?) به فاصله خود و سوژه عکاسی توجه کنید. یکی از مشکلات اساسی در عکس هایی که توسط دوربین های موبایل گرفته می شوند، فاصله زیاد با سوژه است.


?) درست است که باید به سوژه نزدیک باشید، اما نه آنقدر که همه چیز از حالت طبیعی خارج شود. مخصوصا اگر از صورت یک نفر می خواهید عکس بگیرید، تنظیم فاصله بسیار مهم است.


?) بصورت فیزیکی به سوژه نزدیک شوید، نه با زوم دستگاه. زوم دیجیتال، عکس بهتری به شما نمی دهد. بهتر است عکس خود را بگیرید و بعد با استفاده از نرم افزارهایی مانند فتوشاپ، هر قسمت را که تمایل داشتید جدا کنید.


?) پس از تنظیم فاصله نوبت تنظیم نور است، حتما می دانید که هرچه نور تابیده شده به سوژه بیشتر باشد، عکس واضح تری خواهید داشت. این موضوع در همه دوربین ها یکسان بوده و برای همین است که عکاسان از فلش استفاده می کنند. این روزها موبایل هایی به بازار آمده که یا فلش دارند و یا امکان نصب این وسیله روی آنها طراحی شده است; اما اگر گوشی شما این امکان را ندارد، حتما نور محیط را زیاد کنید. مثلا در روز به فضای باز بروید و یا در شب همه چراغ ها را روشن کنید. البته توجه داشته باشید که افراط در هیچ کاری خوب نیست; ا زجمله نورپردازی.


?) می دانید که نور سفید، مخلوط چند رنگ است. گاهی اوقات این نور در برخورد با عدسی دوربین تجزیه شده و عکس شما را بدرنگ می کند. برای رهایی از این مشکل، از امکانی به نام Balance White استفاده کنید. معادل فارسی این اصطلاح، «تراز سفیدی» است. این قابلیت به شما اجازه می دهد تن مایه های رنگی اضافی را از نور محیط گرفته و عکس هایی با رنگ طبیعی بگیرید.


?) ثابت بودن دوربین مسئله بسیار مهمی است. بسیاری از عکاسان، پایه های با قابلیت حمل آسان دارند که در هر نقطه ای آن را بر زمین می گذارند. عکاسی با دوربین تلفن همراه این امکان را از شما می گیرد پس بهتر است با روش های دیگری، این ثبات را به دست آورید، مثلا می توانید دستی که دوربین در آن است را با دست دیگر نگه دارید یا به جایی تکیه دهید.


?) تا زمانی که عکس ثبت نشده، تکان نخورید. برخی از دوربین ها وقفه شاتر طولانی دارند. پس هنگامی که دکمه را فشار دادید، ثابت بمانید تا عکس گرفته شده را روی صفحه ببینید.


??) خاصیت دوربین دیجیتالی اینست که می توان به هر تعداد عکس انداخت یا چون فیلم وجود ندارد و شما هزینه ای نمی دهید. از سوی دیگر عکاسی یک هنر بسیار تجربی است و دیگر اینکه عکاسی با هر دوربین، لم خاص خود را دارد. پس آنقدر عکس بگیرید تا با دوربین موبایل تان آشنا شوید.


??) برخی دوربین های موبایل به شما این امکان را می دهند که وضوح عکس تان را انتخاب کنید. به یاد داشته باشید که همیشه وضوح بالا بهتر است.


??) در هر حال اگر از عکس خود راضی نیستید، در دور انداختن آن لحظه ای درنگ کنید. افزایش کیفیت یک عکس با استفاده از نرم افزارهای موجود در گوشی و یا نرم افزارهای کامپیوتری کار چندان ساده ای نیست. در صورتی که به سادگی می توان یک عکس جدید بگیرید.


??) هر روز بر میزان حافظه گوشی تلفن همراه افزوده می شود. به اضافه اینکه شما می توانید از حافظه های جانبی هم استفاده کنید. با این همه بهتر است که عکس های خود را در اولین فرصت به کامپیوتر منتقل کنید. این کار، خطر از بین رفتن عکس ها را کاهش می دهد به اضافه اینکه افراد ناباب را هم در دزدیدن عکس های شما ناکام می گذارد.


??) اگر کیفیت تصویر دوربین شما بالا است می توانید عکس هایتان را چاپ کنید. برای این کار استفاده از فوتو پرینتر، بهترین روش است.


??) خلاصه اینکه در صورتیکه کیفیت تصویر دوربین شما بالا نیست، از خیر چاپ عکس بگذرید که دور ریختن پول است.

منبع:ابتکار

 




موضوع مطلب :
یکشنبه 90 فروردین 28 :: 2:3 عصر ::  نویسنده : ئابا ژیار

پسر به سفر دوری رفته بود و ماه ها بود که از او خبری نداشتند ...
مادرش دعا می کرد که او سالم به خانه باز گردد. هر روز به تعداد اعضای خانواده اش نان می پخت و همیشه یک نان اضافه هم می پخت و پشت پنجره می گذاشت تا رهگذری گرسنه که از آن جا می گذشت نان را بر دارد .

هر روز مردی گو‍ژ پشت از آن جا می گذشت و نان را بر می داشت و به جای آن که از او تشکر کند می گفت : هر کار پلیدی که بکنید با شما می ماند و هر کار نیکی که انجام دهید به شما باز می گردد !!!
این ماجرا هر روز ادامه داشت تا این که زن از گفته های مرد گوژ پشت ناراحت و رنجیده شد و به خود گفت : او نه تنها تشکر نمی کند بلکه هر روز این جمله ها را به زبان می آورد . نمی دانم منظورش چیست؟
یک روز که زن از گفته های مرد گو‍ژ پشت کاملا به تنگ آمده بود تصمیم گرفت از شر او خلاص شود بنابر این نان او را زهر آلود کرد و آن را با دست های لرزان پشت پنجره گذاشت، اما ناگهان به خود گفت : این چه کاری است که می کنم ...؟
بلافاصله نان را برداشت و دور انداخت و نان دیگری برای مرد گوژ پشت پخت .
مرد مثل هر روز آمد و نان را برداشت و حرف های معمول خود را تکرار کرد و به راه خود رفت.
آن شب در خانه زن به صدا در آمد . وقتی که زن در را باز کرد، فرزندش را دید که نحیف و خمیده با لباس هایی پاره پشت در ایستاده بود او گرسنه، تشنه و خسته بود، در حالی که به مادرش نگاه می کرد، گفت : مادر اگر این معجزه نشده بود نمی توانستم خودم را به شما برسانم. در چند فرسنگی این جا چنان گرسنه و ضعیف شده بودم که داشتم از هوش می رفتم . ناگهان رهگذری گو‍ژ پشت را دیدم که به سراغم آمد. او لقمه ای غذا خواستم و او یک نان به من داد و گفت : این تنها چیزی است که من هر روز می خورم امروز آن را به تو می دهم زیرا که تو بیش از من به آن احتیاج داری .
وقتی که مادر این ماجرا را شنید رنگ از چهره اش پرید. به یاد آورد که ابتدا نان زهر آلودی برای مرد گوژ پشت پخته بود و اگربه ندای وجدانش گوش نکرده بود و نان دیگری برای او نپخته بود، فرزندش نان زهر آلود را می خورد ...
به این ترتیب بود که آن زن معنای سخنان روزانه مرد گوژ پشت را دریافت:
هر کار پلیدی که انجام می دهیم با ما می ماند و نیکی هایی که انجام می دهیم به خود ما باز می گردد.

 




موضوع مطلب :
یکشنبه 90 فروردین 28 :: 1:44 عصر ::  نویسنده : ئابا ژیار

واریکوسل یا واریسی شدن عروق بیضه شایعترین بیماری مردان پس از بلوغ می‌باشد و 10درصد مردان بالغ به آن مبتلا می‌باشند. واریکوسل شایعترین عامل ناباروری مردان می‌باشد. سن شروع بیماری معمولاً در زمان بلوغ و یا بلافاصله پس از بلوغ می‌باشد ولی در سن کمتر یا سن بالا نیز ممکن است ایجاد گردد.

 

عامل ایجاد بیماری واریکوسل چیست؟
بیماری واریکوسل با واریسی شدن و گشادشدن عروق وریدی(سیاهرگهای) بیضه ظاهر می‌گردد که در دو گروه اولیه و ثانویه تقسیم‌بندی می‌گردد. در نوع اولیه، هیچ عامل ایجادکننده مشخصی وجود ندارد، گرچه تئوری اشکال در دریچه‌های لانه کبوتری وریدهای بیضه، طولانی بودن مسیر این وریدها و احتمال اثر فشاری سایر عروق و احشاء شکمی‌مطرح می‌باشد ولی هنوز علت مشخصی برای آن ثابت نشده است.

این نوع عامل عمده واریکوسل است و 90درصد در سمت چپ می‌باشد. نوع ثانویه که بدنبال وجود عامل مشخص ایجادکننده انسداد در عروق داخل شکم ایجاد می گردد درصد کمی‌از واریکوسل‌ها را شامل میشود و علت ایجادکننده آن غالبا توده‌های شکمی، بخصوص تومورهای بدخیم می‌باشد که تشخیص آن مهم و حیاتی است.

 

علائم بیماری واریکوسل چیست ؟
بیمار ممکن است با شکایت بزرگی، یا عدم تقارن بیضه‌ها، یا درد بیضه، و یا پس از ازدواج، با ناباروری مراجعه کند. ولی شایعترین فرم آن، بدون علامت، و بطور اتفاقی، حین معاینه، متوجه آن می‌گردند. درمعاینه، بزرگی و تورم عروق بیضه، بخصوص در سمت چپ مشهود است و درحالت ایستاده، و یا افزایش فشار شکمی ‌تشدید می‌یابد و در حالت خوابیده از بین می‌رود (درصورتیکه تورم عروق درحالت خوابیده از بین نرفت، بایستی به نوع ثانویه آن شک کرد.)

افتراق واریکوسل ازنظر شدت بیماری :
بیماری واریکوسل ازنظر شدت به 3 درجه تقسیم‌بندی می‌گردد. در نوع درجه 1 اتساع عروق فقط حین فشار شکمی‌ در لمس توسط پزشک قابل لمس، و تشخیص می‌باشد. در نوع درجه 2 با فشار شکمی، اتساع عروق، قابل مشاهده می‌گردد. و در نوع درجه 3 حتی بدون فشار شکمی، اتساع عروق، درحالت ایستاده قابل مشاهده می‌باشد. لازم به ذکر است نوع درجه 3 آن ازنظر قانون خدمت سربازی در ایران معافیت دائم و انواع درجه 1 و 2 معافیت از رزم خواهد داشت.

چه بیمارانی احتیاج به درمان دارند ؟
همانگونه که گفته شد 10درصد مردان پس از سن بلوغ درجاتی از واریکوسل دارند ولی همه آنها احتیاج به درمان ندارند. اگر واریکوسل برای فرد، عارضه‌ای ایجاد کند لازم است درمان انجام گردد. درغیراینصورت احتیاج به درمانی نیست.

 

عوارض واریکوسل چیست ؟
عوارض واریکوسل شامل ایجاد درد، آتروفی (کوچک شدن سایز و نرم شدن قوام بیضه) و ناباروری می باشد. درد ناشی از واریکوسل دردی با کیفت احساس سنگینی، که با فعالیت و ایستادن تشدید یافته و با استراحت بهبود می یابد.

آیا بیمار مبتلا به واریکوسل بدون عارضه احتیاج به پیگیری دارد ؟
بلی؛ همانگونه که گفته شد اگر واریکوسل عارضه ای ایجاد نکند احتیاج به درمان نیست. ولی لازم است بیمار بصورت ماهانه، خود را معاینه کند. و درصورت کوچک شدن سایز بیضه، و یا تغییر در قوام آن، لازم است توسط پزشک معاینه شود.
همچنین اگر بیمار مبتلا به واریکوسل ازدواج نکرده و یا خواستار داشتن فرزند دیگری در آینده می باشد، بایستی هر 6 ماه با آزمایش اسپرم، ازنظر باروری بررسی گردد و درصورت شروع تقییرات و ضعیف شدن نطفه احتیاج به درمان دارد.

 

آیا درمان دارویی برای واریکوسل وجود دارد ؟
جواب: خیر.
درمان واریکوسل فقط اقدامات مداخله گرانه (غیردرمان خوراکی یا دریافت دارو ازطریق تزریق) می باشد. در ساده ترین روش تزریق مواد ایجادکننده انسداد عروق از طریق پوست بداخل وریدهای بیضه مبتلاست که این روش درصد موفقیت کمتر و عارضه درد مزمن و یا هیدروسل بیشتری می باشد.

روشهای جراحی واریکوسل چیست ؟
جراحی واریکوسل یا به اصطلاح پزشکی واریکوسلکتومی اقدام به بستن وریدهای بیضه مبتلا می باشد که پس از انسداد این وریدها بتدریج بدلیل عدم حرکت خون، وریدهای مسدود شده کوچک شده و از بین می رود و واریکوسل برطرف می گردد. این اقدام از طریق برش کوچکی بر روی پوست شکم به طول 4-2 سانتیمتر قابل انجام است.

 

روشهای جدید جراحی واریکوسلکتومی چیست ؟
روشهای جدید واریکوسلکتومی یکی انسداد عروق از طریق کاتتریزاسیون وریدی و انسداد عروق مبتلا است. که هزینه آن بالاست و درصد موفقیت آن بالا نیست ولی بصورت سرپایی و با کمترین درد انجام می گردد.

روش لاپاروسکوپی(laparoscopic varicocelectomy) که امتیاز آن برش کوچکتر و بزرگنمایی حین جراحی، ولی بدلیل عدم دسترسی جراح به وریدهای فرعی، احتمال عود واریکوسل بیشتر است و همچنین سه برش بر روی پوست بجای یک برش انجام می گیرد.

 

روش میکروسرجری(microsurgical varicocelectomy) که به عقیده بسیاری بهترین روش جراحی واریکوسلکتومی می باشد. امتیازات آن بزرگنمایی حین جراحی و دسترسی به تمامی وریدهای فرعی می باشد ولی مدت زمان جراحی طولانی تر می گردد و ازنظر تکنیکی نیز مشکل می باشد.

امتیازات روش میکروسرجری نسبت به روش معمولی واریکوسلکتومی‌چیست ؟
در روش میکروسرجری با توجه به استفاده از میکروسکوپ حین جراحی و بزرگنمایی جراح، قادر است با دقت بیشتر وریدها را از شریان ( سرخرگ ) و عروق لنفاتیک ( عروق برنده آب ) جدا کند و فقط وریدها را مسدود نماید.

 

همچنین وریدهای با سایز کوچک را که استعداد واریسی شدن در آینده دارد و منشاء عود واریکوسل درآینده خواهد بود. در روش جراحی معمولی قابل تشخیص نمی‌باشد درحالیکه در روش میکرسرجری بدلیل بزرگنمایی 6-4 برابر توسط میکروسکوپ، جراح قادر است این وریدهای کوچک را نیز مشاهده کند و از عروق لنفاتیک و شریان مجزا نماید و مسدود کند.

در نتیجه شانس عود واریکوسل در این روش بسیار کمتر و حدود نیم درصد ( یعنی موفقیت 5/99 درصد ) می‌باشد همچنین بدلیل قابلیت بهتر در تمایز شریان و لنفاتیک و حفظ آنها احتمال آتروفی بیضه بدنبال جراح و یا ایجاد هیدروسل ( آب آوردگی بیضه ) بسیار نادر می‌باشد.

 

آیا واریکوسلکتومی ‌عارضه‌ای دارد ؟
درجواب بایستی گفت که هر اقدام پزشکی احتمال عارضه دارد همانگونه که عدم درمان واریکوسل نیز احتمال بروز عارضه دارد.

عوارض واریکوسلکتومی‌شامل :
1- احتمال عود واریکوسل که در روش معمولی و سنتی واریکوسلکتومی‌25% - 5% ذکر شده و در روش میکروسرجری نیم درصد می‌باشد.

 

2- ایجاد هیدروسل ( آب آوردگی بیضه ) که احتمال آن در روش معمولی جراحی واریکوسلکتومی‌15- 5 درصد و در روش میکروسرجری بسیار نادر گزارش شده است.

3- عارضه سوم احتمال آتروفی بیضه که در روش جراحی معمولی کمتر از 3% و در روش میکروسرجری بسیار نادر گزارش شده است. ( اینجانب طی حدود 700 مورد واریکوسلکتومی‌میکروسرجری که انجام داده ام 4 مورد عود و هیچ مورد هیدروسل یا آتروفی نداشته ام. در حالیکه بیش از 200 مورد از این بیماران، مواردی بوده اند که قبلا در مراکز مختلف تحت عمل واریکوسلکتومی‌به روش معمولی قرار گرفته بودند ولی واریکوسل برطرف نشده بوده و یا عود کرده بود که مجددا تحت عمل واریکوسلکتومی‌میکروسرجری قرار گرفتند و موفق بوده است.)

 

آیا عمل جراحی واریکوسلکتومی‌منجر به معلولیت یا ناباروری می گردد ؟
این سؤالی است که بسیاری از بیماران قبل از جراحی سؤال می‌کنند و درجواب بایستی گفت که عمل واریکوسلکتومی‌جهت درمان یا جلوگیری از ناباروری انجام می‌گردد و خود منجر به ناباروری نمی‌گردد و پس از جراحی نیز فرد می‌تواند به فعالیتهای عادی روزمره و انجام ورزش و کار بطور معمول و قبل از جراحی بازگردد. لذا معلولیتی ایجاد نمیکند.

 

 




موضوع مطلب :
یکشنبه 90 فروردین 28 :: 1:32 عصر ::  نویسنده : ئابا ژیار

چرا به شخص، مکان یا چیزی آن‌قدر وابسته می‌شویم که ترک‌کردن یا حتی فکر کنار گذاشتن آن در ما ترس ایجاد میکند .

آیا تا به حال خود را بیش از حد به چیزی،‌ شخصی یا جایی وابسته دیده‌اید؟

به راستی چیست که ما را اسیر می‌کند؟ چرا باید به رغم تمام شایستگی‌ها و ارزشمندی‌هایی که در وجود خودمان است به شخص یا چیز دیگری رو بیاوریم و بدون او احساس حقارت،‌ کمبود و نومیدی کنیم؟ چرا وقتی می‌خواهیم از یک رابطه سرشار از وابستگی‌ بیرون بیاییم با دشواری‌های فراوانی روبه‌رو می‌شویم؟اگر دقیق‌تر نگاه کنیم می‌بینیم در یک رابطه سرشار از وابستگی‌ آنچه بیش از هرچیز نمود دارد این است که معمولا ما طوری به طرف مقابل وابسته می‌شویم که یک شخص معتاد به موادمخدر، اما آیا هرگونه رابطه‌ای را می‌توان نوعی اعتیاد نامید؟ چرا اسمش را عشق، دوست داشتن زیاد یا احساس تعهد نگذاریم؟!

اغلب اوقات در یک رابطه اعتیادی، عشق و تعهد فراوانی وجود دارد. اما برای آنکه عشق و تعهدی وجود داشته باشد باید کسی بتواند دیگری را «آزادانه» انتخاب کند ولی یکی از نشانه‌های اعتیاد در این است که اغلب میلی اضطرارآمیز در کار است که آزادی و حق انتخاب رامحدود می‌کند؛ یعنی قدرت انتخاب و تصمیم‌گیری را از شخص سلب می‌کند حال آنکه در یک ارتباط سالم ناشی از عشق، ما حق انتخاب داریم و با استفاده از قدرت تفکر و تعقل خود می‌توانیم تصمیم درست بگیریم.

اما در یک رابطه غلط توام با وابستگی بیش از حد، وقتی خود شخص می‌داند ادامه ارتباط به نفع او نیست، بازهم ادامه می‌دهد زیرا احساس می‌کند باید این شخص را حفظ کند و به او وابسته باقی بماند حتی اگر این رابطه برایش مخرب باشد.

بنابراین اولین نشانه وجود یک رابطه مخرب ناشی از وابستگی خصوصیت اضطرار گونه آن است. نشانه بعدی وحشتی است که در شخص وجود دارد مبادا اینکه طرف مقابل او را تنها بگذارد یا به او دسترسی نداشته باشد. افراد معتاد اگر ندانند موادمخدر خود را چگونه تهیه کنند وحشت‌زده می‌شوند یا سیگاری‌ها وقتی در جایی قرار می‌گیرند که آنجا کشیدن سیگار ممنوع است، ناراحت می‌شوند. همچنین افرادی هم که در یک رابطه غلط اعتیادگونه قرار می‌گیرند از فکر اینکه این رابطه قطع شود احساس وحشت می‌کنند. نشانه بعدی یک رابطه اشتباه این است که بعد از قطع ارتباط احساسی از پیروزی و آزادی به شخص دست می‌دهد.
در واقع خواه کسی به ماده‌ای مخدر معتاد باشد یا به یک شخص، اساس تمام این واکنش‌ها شباهت فراوانی به یکدیگر دارند و آن این است که همه این افراد احساس کامل نبودن و پوچی می‌کنند و اغلب ناامید و اندوهگین‌اند.

نوع ارتباط

به احتمال زیاد در هر رابطه عاطفی عضوی از اعتیاد وجود دارد و این به خودی خود چیز بدی نیست. برعکس می‌تواند رابطه را مستحکم‌تر هم بکند، زیرا هیچ‌کس آنقدر کامل و قوی نیست که نیازی به ارتباط با شخص دیگری نداشته باشد. اما یکی از نشانه‌های رابطه خوب این است که ما را با بهترین شرایط خود در تماس نگه‌می‌دارد. آنچه سبب می‌شود رابطه‌ای شکلی اعتیادگونه به خود بگیرد این است که احتیاج به طرف مقابل تبدیل به یک نیروی کنترل کننده می‌شود و اجبار و اضطراری به وجود می‌آورد که شما را از چندین آزادی اصلی و ضروری محروم می‌کند؛ آزادی در بهترین حد قرار گرفتن در رابطه، آزادی دوست داشتن دیگران از طریق انتخاب و تعهد و پایبندی توام با علاقه و توجه و نه اینکه تحت تاثیر وابستگی خود در شرایط فشار و اضطرار قراربگیرید و همچنین آزادی انتخاب در این‌باره که آیا شخص می‌خواهد در این رابطه باقی بماند یا نه.

اگر در یک رابطه عاطفی شاد و لذت‌بخش هستید برای تشخیص اینکه آیا در ارتباطی اعتیادگونه قرار دارید یا نه، به این موارد توجه کنید:
- باوجود اینکه قضاوت خودتان و دیگران به شما می‌گوید که باقی ماندن در این رابطه به صلاح شما نیست و نمی‌توانید انتظار بهبود آن را داشته باشید، هیچ اقدام موثری برای پایان دادن به آن صورت نمی‌دهید.
- خود را توجیه می‌کنید که باید در این رابطه باقی بمانید؛ اما نمی‌توانید دلیل محکمی برای آن بیاورید.
- وقتی به فکر قطع این رابطه می‌افتید احساس وحشت و اضطراب می‌کنید و در نتیجه بیشتر به ارتباط خود می‌چسبید.
- وقتی برای پایان دادن به این ارتباط اقدامی می‌کنید با نشانه‌های حادتری روبه‌رو می‌شوید و چه بسا با مشکلات گوارشی و جسمی و ذهنی مواجه شوید.
- هنگامی که رابطه قطع می‌شود شخص احساس تنهایی و تهی بودن می‌کند.

اگر اغلب این نشانه‌ها در شما وجود داشته باشد، می‌توانید مطمئن شوید در رابطه‌ای قرار دارید که در آن وابستگی شما آنقدر زیاد است که می‌توان نام آن را اعتیاد گذاشت و درست همانطور که شخص معتاد به ماده مصرفی خود معتاد است شما هم در دامی قرار گرفته‌اید که رهایی از آن چندان آسان به نظر نمی‌آید. این قدم نخست در درک اساس شناخت نوع ارتباط شماست. بدین ترتیب باید تصمیم بگیرید آیا می‌خواهید رابطه خود را بهبود ببخشید یا تمایل دارید آن را به همان شکلی که هست باقی بگذارید!

توجیه کردن

شاید برای اینکه بخواهید به یک رابطه غلط ادامه دهید دائم خود را فریب دهید و کارهایتان را توجیه کنید. وقتی کسی در یک ارتباط غلط قرار می‌گیرد برای اینکه نخواهد آن را ترک کند سعی می‌کند جنبه‌های مثبت رابطه را بزرگ جلوه دهد و از کنار جنبه‌های منفی آن به آسانی بگذرد و این کار باعث می‌شود که نتوانیم جلوی اشتباهاتمان را بگیریم و همیشه به رفتار غلط خود ادامه دهیم. اگر بخواهیم توجیهات اشتباه خود را ترک کنیم باید افکار غلط خود را مبنی بر اینکه طرف مقابلمان تنها کسی است که می‌توانیم او را دوست بداریم، کنار بگذاریم. حالا شما با شناخت بیشتر خود و اطرافتان دید بازتری پیدا کرده‌اید و می‌توانید خوشبختی خود را رقم بزنید؛ در حالی که یک رابطه عاطفی درست هم می‌تواند بخش مهمی از این خوشبختی باشد. اینکه فکر کنید تنها دلبستگی به یک شخص می‌تواند شما را خوشبخت کند یک توهم است که گرفتار آن شده‌اید.

هنگامی که به شخصی بیش از حد وابسته می‌شویم واکنش‌های جسمانی و فیزیکی قدرتمندی خواهیم داشت که روی قضاوت و تصمیم‌گیری‌ ما تاثیر زیادی دارد. معمولا ما تحت تاثیر احساسات و عواطف نمی‌توانیم به خوبی تصمیم بگیریم. در واقع وابستگی می‌تواند روی احساسات و عواطف و رفتار ما تاثیر بگذارد البته ما نمی‌توانیم به طور قاطع بگوییم که کدام تصمیم بهترین است؛ رفتن یا ماندن در یک رابطه. تصمیم‌گیری صحیح به تمرکز، مطالعه و بررسی نیاز دارد. در این هنگام باید از خود سوال کنیم آیا منافعی که من از این رابطه می‌گیرم بر زیان‌های آن می‌چربد یا آیا نیازهای کودکانه‌ام مانع از تصمیم‌گیری صحیح من نمی‌شود؟

رهایی

بسیاری از ما باوجود اینکه می‌دانیم در رابطه‌ای قرار گرفته‌ایم که ادامه آن به نفعمان نیست باز هم نمی‌توانیم از آن رهایی یابیم. اما اقدامات زیر می‌تواند سبب شود رابطه‌ای را که دوست ندارید ولی به آن عادت کرده‌اید، ترک کنید:
- رهانیدن خود از احساس وابستگی شدید که مانع از آن می‌شود که رابطه‌ای را ترک کنید.
- پایان دادن به فرایندهای ذهنی مخرب و علیه خود که شما را از حرکت و پیشرفت باز می‌دارد.

- حفظ ارزشمند بودن خود بدون وابستگی به شخص دیگر. هر روشی که بتواند به شما کمک کند تا به اهداف خود برای رهایی از رابطه‌ای مخرب برسید مهم و ارزشمند است. بسیاری از افراد یا خودشان روشی را انتخاب می‌کنند یا از روش‌های پیشنهادی دیگران سود می‌برند که در هر صورت فرقی ندارد شما بتوانید از چه راهی به رهایی برسید. برای آزاد شدن از قید و بند وابستگی می‌توانید به علت بروز این موضوع و ارتباط آن با دوران کودکی خود بپردازید. شاید به این نتیجه برسید که در دوران کودکی از تنها ماندن در خانه می‌ترسیدید. بنابراین اکنون نیز می‌ترسید برای همیشه تنها بمانید و اینکه کسی شما را دوست نداشته باشد.

می‌توانید با بررسی دقیق دوران کودکی به علت واقعی وابستگی شدید خود پی ببرید. هنگامی که شما احساس وابستگی شدید به شخص دیگری می‌کنید اعتماد به نفس و شخصیت خود را تضعیف می‌کنید و زیر سوال می‌برید؛ بنابراین بکوشید علاوه بر بالا بردن توانایی‌هایتان، خود را فردی لایق و با ارزش بدانید و برای خود احترام و ارزش بیشتری قائل شوید. پس از آنکه احساس ناتوانی و محرومیت در شما از بین رفت باید به مسئله بازگشت دوباره به زندگی سرشار از آرامش و به دور از وابستگی باز گردید. در این هنگام اطرافیان و دوستانتان می‌توانند از شما حمایت کنند؛ بدین ترتیب که وقتی مایوس و ناامید هستید به شما کمک کنند تا دوباره به زندگی و توانایی‌های خود امیدوار شوید و به علاوه هر زمان دوباره به یاد گذشته و محرومیت‌های موجود در آن افتادید به شما کمک کنند تا بتوانید زندگی خود را از نو سازمان‌دهی کنید.

آیا می‌توانم؟!

آیا هنوز این سوال در ذهن شما باقیمانده که واقعا می‌توانم تنهایی را تحمل کنم و آیا می‌توانم با تنها ماندن احساس خوبی داشته باشم و...؟ البته فراموش نکنیم که این کار ابتدا به نظر آسان نمی‌رسد و طبیعی است که احساس ترس و وحشت داشته باشید ولی اگر بتوانید به خوبی و با صبر و حوصله این مرحله را پشت سر بگذارید می‌توانید احساس سرشار از اعتماد به نفس داشته باشید و دوباره به خودتان افتخار کنید. فراموش نکنید اگر از ارتباط عاطفی خود رنج‌ می‌برید، این خود شمایید که باید با انتخاب روشی صحیح، خود را نجات دهید.

 




موضوع مطلب :
یکشنبه 90 فروردین 28 :: 1:17 عصر ::  نویسنده : ئابا ژیار

پیش از راه افتادن، حواس اعضای دیگر خانواده را پرت کنید تا آنها فراموش کنند فیوز کنتور خانه را قطع کنند و شیرهای اصلی آب و گاز را ببندند یا درهای خانه را قفل کنند تا وسط مسافرت همسایه‌های نگران به شما زنگ بزنند و بگویند خانه‌تان را آب گرفته یا به خاطر نشت گاز یا اتصالی سیم‌های برق آتش گرفته است یا دزدها خالی‌اش کرده‌اند.

- شب پیش از سفر، راننده را تا صبح به روش‌های گوناگون بیدار نگه دارید مثلا با او دعوا کنید، بحثی مهم را پیش بکشید تا درباره‌اش ساعت‌ها با هم حرف بزنید، دوستان و آشنایان را دعوت کنید و تا پاسی از شب مشغول گفت‌وگو باشید.

- دائما شاگرد راننده را صدا بزنید و از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را از او طلب کنید. اگر در اتوبوس فیلمی پخش می‌شود بلندبلند درباره‌اش نظر بدهید، پایان فیلم را زودتر برای بقیه تعریف کنید یا شاگرد راننده را مجبور کنید فیلم را عوض کند.

- در اتوبوس یا هواپیما آنقدر صندلی تان را عقب ببرید که پشت سری‌ها احساس زیرآوار مانده‌ها را تجربه کنند.

- هر نوع اوراق هویتی مثل شناسنامه، کارت ملی یا کارت‌های مهمی مانند کارت بنزین و کارت اعتباری و حتی دفترچه‌های بیمه را در خانه جا بگذارید.

- وقتی از خانه به قصد سفر راه افتادید، بعد از حدود یک ساعت به یاد بیاورید چمدانی مهم را جا گذاشته‌اید و لازم است برگردید.

- پشت سر راننده دست بزنید، بلند بلند آواز بخوانید و از دیگران بخواهید همراهی‌تان کنند.

- اگر خدای ناخواسته تصادف کردید در حالی که بقیه سعی می‌کنند آرامش‌شان را حفظ کنند یا غش کنید یا هوار بزنید یا با راننده دعوا کنید و او را مقصر بدانید تا بیشتر مضطربش کنید. اگر خودتان راننده هستید، همین برخورد را با دیگران داشته باشید.

- همیشه نفوس بد بزنید، مثلا وقت راه افتادن بگویید «من می‌دانم تصادف می‌کنیم» یا «یه حسی بهم می‌گه سفرمون خراب می‌شه» یا «فکر کنم این آخرین سفرمونه» و... پس از آن، هر وقت اتفاق ناخوشایندی می‌افتد عالمانه سرتکان بدهید که «مننننننن می‌دوووووونستم.»

- در جاده برای هیجان بیشتر با خودروهای دیگر کورس بگذارید و تا آنجا که می‌توانید بوق بزنید.

- اگر با اتوبوس سفر می‌کنید صبر کنید تا راننده در مکانی برای غذا توقف کند. در این شرایط ناگهان ناپدید شوید و مسافران را تا ساعت‌ها داخل اتوبوس منتظر خودتان نگه دارید.

- وسایل غیرضروری را بار کنید و با خود بیاورید، اما مسوولیت حملش را به عهده بقیه بگذارید. این لوازم می‌توانند لباس‌های مهمانی، کتاب‌هایی که سالی یک بار هم به آنها نگاه نمی‌کنید، جاروبرقی، آبمیوه‌گیری و سشوار و اتو باشند.

- طوری از امکانات محل اقامت‌تان استفاده کنید که انگار دیگر قرار نیست به آنجا برگردید یا دیگران در آن ساکن شوند.

- هرگز با اعضای خانواده رو راست نباشید؛ مثلا اگر نظرتان را درباره اقامت در محلی می‌پرسند آنجا را تایید کنید و وقتی ساکن شدند، شروع به غر زدن کنید.

- لزومی ندارد لوازم شخصی‌تان را با خود به سفر ببرید.از مسواک و خمیر دندان و دمپایی تا شانه و لباس‌های گرم همه در ساک دیگران یافت می‌شوند و می‌توانید از آنها استفاده کنید. در مجموع منظورمان این است که لوازم دیگران را لوازم خود بدانید.

- یا کم حرف باشید و پاسخ هیچ‌کس را ندهید یا مثل رادیویی باشید که دگمه خاموشی ندارد آنقدر صحبت کنید که گوشه‌های دهان‌تان کف کند و آسایش همراهان را مختل کنید. این روش در اتوبوس فوق‌العاده کارساز است.

- از غذا، از هوا، از سر و وضع دیگران، از روزگار، از مردم و خلاصه از همه چیز ایراد بگیرید.

- با خانواده‌هایی که در دیگر اتاق‌های هتل، متل یا ویلاهای اطراف هستند، به بهانه‌های مختلف درگیر شوید. نگران هستید بهانه پیدا نکنید؟! اصلا جای نگرانی نیست. همیشه بهانه‌ای برای گلاویز شدن یا به قول جوان‌ها یقه‌گیری پیدا می‌شود.

- اگر گروهی سفر می‌کنید بچه‌های کوچک فامیل را بترسانید. مجبورشان کنید بی‌سر وصدا و دست به سینه، گوشه‌ای بنشینند. اگر از شما سوالی کردند نشنیده بگیرید و خلاصه به آنها بفهمانید که دوست‌شان ندارید

- عکس‌ها را خراب کنید.در عکس انداختن همیشه پاها را به سرها ترجیح بدهید.

- تابع برنامه‌ها نباشید، اگر دیگران می‌خواهند در محل اقامت بمانند شما اصرار کنید بیرون بروند و اگر می‌خواهند بیرون بروند بگویید مایلید در خانه بمانید.

- در فعالیت‌های گروهی شریک نشوید. اگر دیگران علاقه‌مند هستند بازی گروهی انجام بدهند یا به شکل گروهی خرید کنند، ظرف‌ها را بشویند یا غذا را حاضر کنند، خودتان را از جمع جدا کنید.

- در تقسیم مسوولیت‌ها ثابت کنید عرضه هیچ‌کاری را ندارید تا کسی جرات نکند وظیفه‌ای را به شما بسپرد. با این روش هم کاملا بیکار می‌شوید و هم بار مسوولیت‌های دیگران را سنگین‌تر می‌کنید.

- جوراب‌هایتان را نشویید و مسواک زدن را ترک کنید. در بیانی کلی‌تر می‌شود گفت رعایت بهداشت در سفر هیچ ضرورتی ندارد و هر چه کثیف‌تر باشید، بهتر و بیشتر می‌توانید مسافرت را به‌کام بقیه زهر کنید.

- تا جایی که می‌توانید سیگار بکشید تا همراهان تان بفهمند هوای پاک معنایی ندارد!

- اگر دارویی خاص و نایاب مصرف می‌کنید آن را جا بگذارید تا وقت همسفران با دنبال دارو گشتن در داروخانه‌های شهر مقصد بگذرد.

- رفتارتان باید دقیقا برخلاف جمع باشد. وقتی آنها شاد هستند، سگرمه‌هایتان را به هیچ وجه از هم نگشایید. وقتی غمگین هستند از ته دل بخندید و دست بیندازیدشان.

- شما نباید همراه با دیگران بخندید بلکه باید به دیگران بخندید. خانواده‌های دیگر را مسخره کنید. از نقاط ضعف آنها و بخصوص سر و وضع‌شان برای خندیدن بهره بگیرید

- خودخواه باشید. در سفر فقط باید به شما خوش بگذرد. مهم نیست دیگران چه شرایطی داشته باشند. بهترین جا در خودرو و محل اقامت‌تان و بهترین جزء غذا حق شماست.

- جای چمدان‌تان کجاست؟ روی تخت دیگران.

- لجباز باشید. با همه چیز مخالفت کنید. اصلا لازم نیست به پیشنهادهای دیگران گوش کنید حتی می‌توانید پیش از شنیدن‌شان مخالفت‌تان را اعلام کنید.

- سفر بهترین فرصت برای انتقامجویی است. در مدت مسافرت، همه دلخوری‌های گذشته با همسفران را در ذهنتان مرور کنید و بعد خرده حساب‌ها را تصفیه کنید؛ مثلا شریک زندگی‌تان را یاد آخرین باری که با هم حرفتان شد بیندازید و به این ترتیب بحث و جدل‌ها را از نو آغاز کنید.

- ناخن خشکی، ویژگی تضمین‌شده‌ای برای خراب کردن سفر است. فکر کنید جیب ندارید. هرگز دست در جیب‌تان نکنید. اگر اعضای خانواده از شما پولی خواستند بگویید کارت اعتباری‌تان را جا گذاشته‌اید یا پول‌هایتان را گم کرده‌اید.

 




موضوع مطلب :
یکشنبه 90 فروردین 28 :: 1:11 عصر ::  نویسنده : ئابا ژیار

سایت «توتال فیلم» فهرستی از ‌10 بازیگر تلویزیونی که ستاره‌ی سینما شده‌اند را تهیه کرده است.
به نقل از توتال فیلم، در فهرست ‌10 عنوانی ستارگانی که پیش از حضور در دنیای سینما در رسانه‌ی عمومی تلویزیون فعالیت داشته‌اند، نام بازیگران سرشناسی چون «تام هنکس»، «رابین ویلیامز» و «جورج کلونی» به چشم می‌خورد.


«تام هنکس» هنرپیشه، کمدین، کارگردان، دوبلور و نویسنه‌ی آمریکایی است که کارش را با بازی در مجموعه‌های تلویزیونی کمدی و خانوادگی آغاز کرد. در سال‌های ‌82-1980 به خاطر بازی در سریال کمدی «دوستان صمیمی» مورد توجه قرار گرفت و با ایفای نقش در فیلم «بزرگ» به‌ شهرت رسید. بعدها کمدی را کنار گذاشت و بازی در درام‌های جدی را آغاز کرد. او در سال‌های اخیر کارهای متفاوتی در درام‌های جدی، کمدی و پویانمایی اجرا کرده است. «هنکس» در هر دو سری فیلم کارتونی «داستان اسباب‌بازی‌ها»، «صدای وودی»، - عروسک گاوچران - را اجرا کرده است.

«هنکس» در حال حاضر یکی از مردان پرطرفدار هالیوود است. دستمزد وی برای هر کدام از فیلم‌های آخرش‌20 میلیون دلار بوده است. بازی او در نقش دوست داشتنی «فارست گامپ» هفتاد میلیون دلار درآمد برایش به‌همراه داشت.
وی دو بار در سال‌های ‌1993 برای «فیلادلفیا» و ‌1994 برای «فارست گامپ» موفق به کسب جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد شد.
از معروف‌ترین آثار «هنکس» می‌توان به «بی‌خوابی در سیاتل»، «نجات سرباز رایان»، «جاده‌ای به‌سوی تباهی»، «ترمینال» و «رمز داوینچی» اشاره کرد. وی کسب خرس نقره‌ای جشنواره برلین در سال ‌1994 و چهار جایزه گلدن گلوب را در کارنامه افتخارات سینمایی‌اش دارد.

دیگر بازیگر سینمایی «دنزل واشنگتن»، برای اولین‌بار در سال ‌1977 در فیلم تلویزیونی «ویلما» ظاهر شد. او با بازی در فیلم «آزادی را فریاد بزن» ساخته‌ی «ریچارد آتن‌برو» در سال ‌1987جایزه‌ی بهترین بازیگر مرد مکمل را از آکادمی اسکار کسب کرد. این بازیگر‌56 ساله تاکنون پنج بار نامزد جایزه‌ی اسکار بهترین بازیگری شده است، که دو بار در سال‌های ‌2002 برای «روز تمرین» و ‌1990 برای «افتخار» موفق به دریافت آن شد.
«واشنگتن» که به‌تازگی در فیلم‌های معروف و پرفروشی مانند «کتاب الی»، «مناظره کننده‌های بزرگ» و «دار و دسته آمریکایی» ایفای نقش کرده است، دو بار در سال‌های ‌1993 و ‌2000 جایزه خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره برلین را دریافت کرد.

 

«کلینت ایست وود» کارگردان سرشناس هالیوود پس از چند بازی معمولی در برنامه‌های تلویزیونی با نقش‌آفرینی در برنامه‌ی «روهاید» مورد توجه قرار گرفت. وی با پیشنهاد «اریک فلمینگ»، همبازی خود در«روهاید»، برای بازی در «یک مشت دلار» موافقت کرد و به دنیای سینما وارد شد. این بازیگر، کارگردان و تهیه‌کننده ‌80 ساله‌ی آمریکایی برنده‌ی چندین جایزه اسکار است که از معروف‌ترین ساخته‌های او می‌توان به «نامه‌هایی از ایووجیما»، «پرچم‌های پدران ما»، «عزیز میلیون دلاری» و «نابخشوده» اشاره کرد.
وی در فاصله سال‌های ‌1955 تا ‌1977 تقریبا فقط به ‌عنوان بازیگر در فیلم‌ها ظاهر می‌شد. مهم‌ترین نقش‌های او نقش کابوی بدون نام سه‌گانه‌ی «سرجولیونه» و نقش «هری» در سری فیلم‌های «هری کثیف» است. در سمت کارگردانی فیلم‌هایش هرکدام بیانگر حقایقی تلخ از دنیای بدون نقص است.
فیلم «نابخشوده» در سال ‌1992 برای او اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را به ارمغان آورد. «ایست‌وود» در سال ‌2003 نیز «رودخانه مرموز» را ساخت، که در آن بازیگرانی چون «شون پن» و «تیم رابینز» حضور داشتند و جوایزی از جمله اسکار نیز برای این فیلم مهم دریافت کرده‌اند. خود او نیز نامزد بهترین کارگردانی شد.

 

«ایست‌وود» یک‌ سال بعد فیلم تاثیرگذار «عزیز میلیون دلاری» را ساخت و برای بار دوم بعد از «نابخشوده»، اسکار بهترین کارگردانی و فیلم را کسب کرد. در سال ‌2006 دوگانه جنگی درباره جنگ جهانی دوم بین آمریکا و ژاپن با نام‌های «پرچم‌های پدران ما» و «نامه‌هایی از ایووجیما» را ساخت که هر دو از سوی بسیاری از منتقدین بهترین فیلم‌های سال معرفی می‌شوند.

 

«رابین ویلیامز» کار خود در تلویزیون را از بازی در سریال «مورک غریبه» آغاز کرد و پس از آن به عنوان میهمان در «روزهای خوب» به نقش‌آفرینی پرداخت. «ویلیامز» با بازی در «صبح‌ بخیر ویتنام» در دنیای سینما به شهرت رسید. این بازیگر ‌60 ساله برنده‌ی جایزه‌ی اسکار، گلدن گلوب و گرمی است. او در فیلم‌هایی چون «انجمن شاعران مرده»، «بی‌خوابی»، «جومانجی»، «مرگ دوباره»، «یک ساعت عکاسی» «چه رویاهایی می‌آیند» و «هملت» به نقش‌آفرینی پرداخته است.

اولین حضور تلویزیونی «جورج کلونی» در سال ‌1978 در سریال «صده» بود، اما مهم‌ترین بازی او در سریال «E/R» بود که تنها یک فصل آن ساخته شد. نام کامل این بازیگر، فیلم‌نامه‌نویس، تهیه کننده و کارگردان آمریکایی، «جورج تیموتی کلونی» است. وی برنده‌ی جایزه اسکار و گلدن گلوب است.
در سال ‌2008 سازمان ملل متحد، او را عنوان یکی از سفیران صلح خود برگزید. وی تلاش‌های بشردوستانه گوناگونی نیز انجام می‌دهد؛ از جمله کوشش برای چاره‌یابی نزاع دارفور، گردآوری پول برای قربانیان زمین‌لرزه ‌2010 هائیتی و ساخت فیلم‌های مستند هم‌چون «شن و اندوه» برای افزودن آگاهی در مورد بحران‌های جهانی.
«کلونی» چند سال اخیر در فیلم‌های «پس از خواندن بسوزان» ، «آقای فاکس شگفت‌انگیز»، «بالا در آسمان» و «مردانی که به بزها خیره شدند» به ایفای نقش پرداخته است.

 

«ویل اسمیت» بازیگر امروز سینما در دهه‌ی ‌1990 در سریال «پرنس بل‌ار» نقش دلقکی بدلباس را بازی می‌کرد. این ستاره‌ی سیه‌چهرده‌ی هالیوود که در سال ‌2008 به‌عنوان در‌آمدزا‌ترین بازیگر سینمای آمریکا انتخاب شد، در فیلم «7پوند» به کارگردانی «گابریل موچینو» و «پیرپسر» نیز به ایفای نقش پرداخته است. «اسمیت» تاکنون دو بار نامزد جایزه‌ی اسکار برای فیلم های «علی» (‌2001) و «به دنبال خوشبختی» (‌2006) شده است.

«جان تراولتا» دیگر بازیگر معروف سینما است که کار خود را از تلویزیون شروع کرده است. او از بازیگران سریال «اورژانسی» بود و پس از آن در سریال پربیننده‌ی «کوتر دوباره خوش‌ آمدی» ظاهر شد. نام کامل این خواننده و بازیگر معروف آمریکایی «جان ژوزف تراولتا» است. این بازیگر ‌58 ساله بعد از رخداد زمین‌لرزه‌ی هائیتی در ‌‌2010، بوئینگ ‌‌707 شخصی خود را مملو از غذا، کمکهای اولیه و امدادرسان کرده و به منطقه زلزله‌زده ارسال کرد.
از جمله آثار مطرح «تراولتا» در سینما می‌توان به «قلب‌های تنها» ‌‌2006، «خونسرد باش» ‌‌2005، «ترانه عشقی برای بابی لانگ» ‌‌2004، «پایگاه» (‌‌2003) ، «اره ماهی» ‌‌2001، «تغییر چهره» (‌‌1997)، «داستان عامه‌پسند» ‌‌1997 و «گاوچران شهری» ‌‌1980 اشاره کرد.

 

 

«آدام سندلر» از بازیگران برنامه‌ی «اجرای زنده‌ی شنبه شب» بود که در ابتدا به‌عنوان نویسنده با این برنامه‌ی تلویزیونی همکاری می‌کرد. «سندلر» پس از حضور موفق در این برنامه‌ی تلوزیونی در چندین فیلم هالیوودی حضوری موفق داشت؛ به‌طوری که مجموع این فیلمها فروشی در حدود ‌100 میلیون دلار آمریکا داشت.
برخی از آثار معروف «سندلر» عبارتند از« آقای دیدز» (‌2002)، «پنجاه قرار اول» (‌2004)، «کلیک» (‌2006)، «تو سر به سر زوهان نمی‌ذاری» (‌2008) و «قصه‌های وقت خواب» (‌2008).


«لئورناردو دی کاپریو» بازیگر هالیوودی هم حرفه‌اش را از تلویزیون و بازی در آگهی‌های بازرگانی آغاز کرد. او در سریال تلویزیونی «پدر‌ومادر بودن» به نقش‌آفرینی پرداخت و در چند سریال دیگر هم میهمان شد. او هم‌چنین در سریال «دردهای روز‌افزون» حضور داشت. «دی کاپریو» در سال ‌1993 در نقش «توبی» در فیلم «زندگی این پسر» خوش درخشید و نامش در فهرست عنوان بهترین هنرپیشه نقش دوم قرار گرفت.
در همان سال با ایفای زیبای نقش یک معلول ذهنی در فیلم «گیلبرت گرپ چه می‌خورد؟» در کنار «جانی دپ» قرار گرفت که ثمره‌اش کاندیدشدن برای جایزه اسکار در سن نوزده سالگی‌ بود.
در سال ‌1996 «دی‌کاپریو» در نقش «رومئو» در فیلم جدید «رومئو و ژولیت» (اثر شکسپیر) حاضر شد. اما با این همه فعالیت و کارنامه خوب هنری فیلم پر سرو صدای «تایتانیک» (‌1997) بود که او را تبدیل به فوق‌ستاره‌ای در دنیای هالیوود کرد.
بازیگر‌‌35 ساله‌ی «دارودسته نیویورکی‌ها» چندی پیش با فیلم «جزیره‌ی شاتر» و «تلقین» بر پرده‌ی سینماها بود.

 

«جیم کری» هم کار خود را با بازی در «اجرای زنده‌ی شنبه‌شب» و «آقای تی» آغاز کرد. او هم‌چنین در «کارخانه‌ی داک» هم ظاهر شد. «ایس ونتورا» دیگر برنامه‌ی تلویزیونی بود که «کری» را به عنوان پدیده‌ای هنری معرفی کرد. این هنرپیشه و کمدین کانادایی-آمریکایی تا کنون ‌2 بار برنده‌ی جایزه‌ی گلدن گلوب برای فیلم‌های «نمایش ترومن» و «مردی روی ماه» شده است.
از مطرح‌ترین فیلم‌های جیم کری می‌توان به «بله قربان‌گو» (پیتون رید)، «شماره ‌‌23» (والتر) ، «شوخی با دیک و جین» (دیک)، «مجموعه وقایع ناگوار لمونی اسنیکت» (کانت اولاف)، «درخشش ابدی یک ذهن پاک» (جوئل بریش)، «بروس قادر» (بروس نولان)، «چگونه گرینیچ کریسمس را دزدید» (گرینیچ)،«من، خودم و آیرین» (چارلی بیلیگیتز/لوک تریمبل/خودم)، «مردی روی ماه» (تونی کلیفتون)،«نمایش ترومن» (ترومن بروبنک)، «دروغگو دروغگو» (فلچر رید)،«بتمن برای همیشه» (ریدلر/ادوارد نیگما)،«خنگ و خنگ‌تر» (لوید کریسمس)، «ماسک» (استنلی اپکیس)،«همه چیز در طعم خوب» (رالف)،و «کوه مس» (بابی تاد) اشاره کرد.
اواخر سال گذشته «جیم کری»، بازیگر و کمدین سرشناس هالیوود نشان ادبیات و هنر فرانسه را دریافت کرد.

 

 




موضوع مطلب :
یکشنبه 90 فروردین 28 :: 12:57 عصر ::  نویسنده : ئابا ژیار

ونزوئلا:
زلزله می‌آید. ایران ضمن همدردی با ملت فهیم ونزوئلا، برای آن‌ها حدود دو میلیون خانه‌ی پیش‌ساخته و مقادیر خفنی بیسکویت و کلوچه‌ی لاهیجان و کنسرو ارسال می ‎کند. قرار می‌شود تمام مردم ایران یا یک لقمه از غذایشان را به آن‌ها بدهند یا دولت خودش به زور یک لقمه از غذای ملت بزند و به آن‌ها بدهد. رئیس جمهور ونزوئلا هم لبخند می‌زند و با اوباما دست می‌دهد!

اسپانیا:
زلزله می‌آید. هیچ‌کس بر اثر آن کشته و زخمی نمی‌شود و فقط چند تا گاو به خیابان می‌آیند. مردم پارچه‌ی قرمز نشان می‌دهند و برای تفریح می‌دوند. گاوها صد و هشتاد نفر را کشته و دو هزار نفر را زخمی می‌کنند!


افغانستان:
زلزله می‌آید. سیصد هزار نفر کشته می‌شوند. القاعده مسئولیت زلزله را بر عهده می‌گیرد. نیروهای آمریکایی تمام کوهستان‌های افغانستان را بمباران می‌کنند و سیصد هزار نفر دیگر از جمله بن‌لادن را در این درگیری‌ها از بین می‌برند. بعد از چهار ساعت پس‌لرزه‌ی فسقلی دیگری می‌آید و بن‌لادن مسئولیت آن را هم بر عهده می‌گیرد!


ژاپن:
اخبار ژاپن اعلام می‌کند که از امروز به مدت یک ماه، هر روز زلزله‌ای به بزرگی هشت و نیم ریشتر، توکیو را خواهد لرزاند. ساکنان توکیو زیر لب می‌گویند سوسکی بابا و برای امتحان کردن مقاومت ساختمان‌ها، سه ریشتر هم خودشان به صورت دستی به زلزله اضافه می‌کنند. یک دستگاه هم درست می‌کنند که جو را تبدیل به آب‌جو کند و موقع زلزله بیشتر سر حالشان بیاورد!

امارات:
زلزله می‌آید. نیمی از کشور نابود می‌شود. دور ساختمان‌های مخروبه نوار زرد می‌کشند و آن‌ها را به مکان توریستی تبدیل می‌کنند. ایرانی‌ها از این مکان‌ها دیدن می‌کنند و اماراتی‌ها با پول حاصل از صنعت توریسم، یک کشور دیگر درست می‌کنند!

فرانسه:
زلزله قرار است تا چند روز دیگر بیاید. تمام مردم اعتصاب می‌کنند و خواستار منع وقوع زلزله در کشورشان می‌شوند. حمل و نقل عمومی مختل می‌شود. در نهایت زلزله تسلیم خواست مردم می‌شود و دیگر نمی‌آید!


آمریکا:
زلزله می‌آید. هیچ‌کس کشته و زخمی نمی‌شود اما دو نفر و نصفی بی‌خانمان می‌شوند. تلویریون ایران ده بار این خبر را پخش می‌کند و سیاست‌های باراک اوباما، جرج بوش، کلینتون و ... و کریستف کلمب مورد انتقاد شدید قرار می‌گیرد! وزیر خارجه‌ی آمریکا خطر تروریسم را گوشزد می‌کند و دوباره افغانستان را بمباران می‌کنند!

 

فلسطین:
زلزله می‌آید. کسی خانه ندارد تا بی‌خانمان شود! یازده هزار نفر از نیروهای غیرنظامی کشته می‌شوند. قطعنامه‌ای توسط تمام کشورهای جهان با امضای ایران صادر شده و کشتار غیرنظامیان محکوم می‌گردد. در انتهای این قطعنامه تأکید می‌شود که در صورت تکرار زلزله، عواقب بسیار بدی در انتظار رژیم صهیونیستی خواهد بود! ششصد میلیون دلار کمک مالی هم توسط همان تمام کشورهای جهان صورت می‌گیرد!


سوئیس:
زلزله می‌آید. دسته‌ی عینک چهار نفر از ساکنان می‌شکند. از سوی دولت به تمام شهروندان سوئیس مبلغ سه میلیون یورو وام بلاعوض پرداخت می‌شود. کل کابینه از مردم عذرخواهی کرده و ضمن پذیرش مسئولیت تمام اتفاقات، دسته‌جمعی استعفا می‌دهند!

 

کلمبیا:
زلزله می‌آید. تمام جمعیت کشور به جز نود و یک نفر کشته می‌شوند. درگیری مسلحانه رخ می‌دهد. یک نوجوان 14 ساله با آر.پی.جی نود نفر دیگر را می‌کشد. بعد به خودش هم مظنون می‌شود و آر.پی.جی را توی حلقش فرو می‌کند!

هند:
زلزله می‌آید. تمام خانه‌ها خراب می‌شود. مردم آواره‌ی کوچه و خیابان می‌شوند و از گرسنگی در آستانه‌ی مرگ قرار می‌گیرند. بعد در یک اقدام همگانی مرتاض می‌شوند و از مرگ حتمی نجات پیدا می‌کنند!

 

ایران:

زلزله می‌آید. شصت هزار نفر کشته و زخمی می‌شوند. آمار آسیب‌دیدگان زلزله در این دولت با آمار دولت‌های قبلی مقایسه و از عدم افزایش آن به عنوان یکی از مفاخر دولت یاد می‌شود. مخالفان دولت هم به شدت سرکوب می‎شوند ... در نهایت تمام ماجرای زلزله و سرکوب تکذیب می‎شود، ابطحی به فریب‌خورده بودن خود اعتراف می‌کند و ریشتر را هم رمز آشوب می‌داند!!!

 




موضوع مطلب :
یکشنبه 90 فروردین 28 :: 12:38 عصر ::  نویسنده : ئابا ژیار

نکته بین

http://nodiran.com/identify-the-used-font-from-an-image-file/




موضوع مطلب :
یکشنبه 90 فروردین 28 :: 12:32 عصر ::  نویسنده : ئابا ژیار

گر خواهان رسیدن به قله های موفقیت و خواسته های واقعی تان هستید حتماً نکته هایی را که در زیر آمده جدی بگیرید:

 

?) کنجکاوی را دنبال کنید

«من هیچ استعداد خاصی ندارم. فقط عاشق کنجکاوی هستم».

 

چگونه کنجکاوی خودتان را تحریک می کنید؟ من کنجکاو هستم، مثلا برای پیدا کردن علت اینکه چگونه یک شخص موفق است و شخص دیگری شکست می خورد. به همین دلیل است که من سال ها وقت صرف مطالعه موفقیت کرده ام شما بیشتر در چه مورد کنجکاو هستید؟

پیگیری کنجکاوی شما رازی است برای رسیدن به موفقیت.

 

 

?) پشتکار گرانبها است

«من هوش خوبی ندارم، فقط روی مشکلات زمان زیادی می گذارم».

 

تمام ارزش تمبر پستی توانایی آن به چسبیدن به چیزی است تا زمانی که آن را برساند. پس مانند تمبر پستی باشید و مسابقه ای که شروع کرده اید را به پایان برسانید. با پشتکار می توانید بهتر به مقصد برسید.

 

?) تمرکز بر حال

 

پدرم به من می گفت نمی توانی در یک زمان بر ? اسب سوار شوی. من دوست داشتم بگویم تو می توانی هر چیزی را انجام بدهی اما نه همه چیز. یاد بگیرید که در حال باشید و تمام حواستان را بدهید به کاری که در حال حاضر انجام می دهید. انرژی متمرکز، توان افراد است، و این تفاوت پیروزی و شکست است.

 

?) تخیل قدرتمند است

 

تخیل همه چیز است. می تواند باعث جذاب شدن زندگی شود. تخیل به مراتب از دانش مهم تر است

آیا شما از تخیلات روزانه استفاده می کنید؟ تخیل پیش درآمد تمام داشته های شما در آینده است. نشانه واقعی هوش دانش نیست، تخیل است. آیا شما هر روز ماهیچه های تخیل تان را تمرین می دهید؟ اجازه ندهید چیزهای قدرتمندی مثل تخیل به حالت سکون دربیایند.

 

 

?) اشتباه کردن

«کسی که هیچ وقت اشتباه نمی کند هیچ وقت هم چیز جدید یاد نمی گیرد».

 

هرگز از اشتباه کردن نترسید چون اشتباه شکست نیست. اشتباهات شما را بهتر، زیرک تر و سریع تر می کنند، اگر شما از آنها استفاده مناسب کنید.

قدرتی که منجر به اشتباه می شود را کشف کنید. من این را قبلاً گفته ام و اکنون هم می گویم، اگر می خواهید به موفقیت برسید اشتباهاتی که مرتکب می شوید را ? برابر کنید.

 

 

?) زندگی در لحظه

من هیچ موقع در مورد آینده فکر نمی کنم، خودش بزودی خواهد آمد.

 

تنها راه درست آینده شما این است که در همین لحظه باشید. شما زمان حال را با دیروز یا فردا نمی توانید عوض کنید. بنابراین این از اهمیت فوق العاده برخوردار است که شما تمام تلاش خود را به زمان جاری اختصاص دهید. این تنها زمانی است که اهمیت دارد، این تنها زمانی است که وجود دارد.

?) ارزش خلق

 

«سعی نکنید موفق شوید، بلکه سعی کنید با ارزش شوید».

وقت خود را به تلاش برای موفق شدن هدر ندهید بلکه وقت خود راصرف ایجاد ارزش کنید. اگر شما با ارزش باشید، موفقیت را جذب می کنید. استعدادها و موهبت هایی که دارید را کشف کنید. بیاموزید چگونه آن استعدادها و موهبت های الهی را در راهی استفاده کنید که برای دیگران مفید باشد. تلاش کنید تا با ارزش شوید و موفقیت شما را تعقیب خواهد کرد.

 

?) انتظار نتایج متفاوت نداشته باشید

«دیوانگی یعنی انجام کاری دوباره و دوباره و انتظار نتایج متفاوت داشتن».

 

نمی توانید کاری را هر روز انجام دهید و انتظار نتایج متفاوت داشته باشید، به عبارت دیگر، نمی توانید همیشه کار یکسانی (کارهای روزمره) را انجام دهید و انتظار داشته باشید متفاوت به نظر برسید. برای اینکه زندگی تان تغییر کند، باید خودتان را تا سرحد تغییر افکار و اعمالتان متفاوت کنید، که متعاقبا زندگی تان تغییر خواهد کرد.

?) دانش از تجربه می آید

 

«اطلاعات به معنای دانش نیست. تنها منبع دانش تجربه است».

دانش از تجربه می آید. شما می توانید درباره انجام یک کار بحث کنید، اما این بحث فقط دانش فلسفی از این کار به شما می دهد. شما باید این کار را تجربه کنید تا از آن آگاهی پیدا کنید. تکلیف چیست؟ دنبال کسب تجربه باشید! وقت خودتان را صرف یاد گرفتن اطلاعات اضافی نکنید. دست بکار شوید و دنبال کسب تجربه باشید.

 

 

??) اول قوانین را یاد بگیرید بعد بهتر بازی کنید.

اگر شما قوانین بازی را یاد بگیرید از هر کس دیگر بهتر بازی خواهید کرد.

 

دو گام هست که شما باید انجام بدهید اولین گام اینکه شما باید قوانین بازی که می کنید را یاد بگیرید، این یک امر حیاتی است. گام دوم هم اینکه شما باید بازی را از هر فرد دیگری بهتر انجام بدهید اگر شما بتوانید این دو گام را حساب شده انجام دهید موفقیت از آن شما خواهد بود.

 

 




موضوع مطلب :
<   <<   26   27   28   29   30   >>   >   
پیوندها
لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 89
  • بازدید دیروز: 465
  • کل بازدیدها: 173231