jiyar آخرین مطالب صفحات وبلاگ یکشنبه 90 فروردین 28 :: 2:22 عصر :: نویسنده : ئابا ژیار
آیا تا بحال به این موضوع فکر کرده اید که چرا دکمه لباس آقایان سمت راست و از آن خانمها سمت چپ است؟ چون بیشتر مردم با دست راست کار می کنند به همین سبب دکمه های لباس را سمت راست می دوزند تا افرادی که به اصطلاح راست دست هستند به آسانی بتوانند دکمه های لباس خود را باز کرده یا ببندند البته این موضوع در مورد لباس های مردانه کاملا صادق است اما بانوان چطور؟ چرا با آنکه بیشتر خانم ها مانند آقایان راست دست هستند دکمه لباسشون سمت چپ دوخته شده است؟ برای پاسخ به این پرسش باید عقربه های زمان را به عقب بچرخانیم و به گذشته های دور برویم زمانیکه نخستین بار دکمه لباس ساخته شد کالایی لوکس و گرانبها به شمار می رفت و تنها مردمان طبقه مرفه اجتماع استطاعت خرید آن را داشتند. زنان اشرافی در آن زمان هیچگاه لباس خود را شخصا به تن نمی کردند بلکه خدمتکاری داشتند که این کار را برایشان انجام می داد. چون خدمتکار برای بستن یا گشودن دکمه لباس بانوی خود می بایستی مقابل او قرار می گرفت دوزندگان لباس زنانه معمولا دکمه لباس را در سمتی قرار می دادند که خدمتکار بتواند به راحتی با دست راست خود آنها را باز کرده یا ببندد! از این رو دکمه لباس زنان را سمت چپ می دوختند.
موضوع مطلب : یکشنبه 90 فروردین 28 :: 2:18 عصر :: نویسنده : ئابا ژیار
این روزها هر جا که می روی، چند نفری را می بینی که با تلفن همراه خود مشغول عکاسی هستند. اگر به اماکن باستانی و دیدنی بروید که قضیه پررنگ تر هم می شود. تقریبا بیشتر کسانی که می خواهند تازه گوشی موبایل بخرند، داشتن دوربین برایشان موضوع مهمی است و البته اگر این وسیله را قبلا داشته باشند، این دفعه به کیفیت دوربین هم فکر می کنند. با این همه یک نکته همواره مغفول می ماند، چطور باید با دوربین تلفن همراه عکسی با کیفیت بگیریم؟ اشتباه نکنید، منظور روش کار با گوشی نیست; بلکه چگونگی گرفتن یک عکس خوب، مدنظر است. اگر تلفن همراه شما دوربین عکاسی دارد و یا قصد خرید گوشی با این امکان را دارید، حتما به نکات زیر برای عکاسی بهتر، توجه کنید: ?) گوشی هایی که دوربین عکاسی دارند، معمولا گران تر از انواع دیگر هستند، البته این درجه گرانی، با توجه به قدرت دوربین تغییر می کند ولی در هر صورت شما پول دوربین گوشی را پرداخت کرده اید، پس حتما از آن استفاده کنید! تعجب نکنید، هستند کسانی که گوشی دوربین دار دارند ولی از آن استفاده نمی کنند.
منبع:ابتکار
موضوع مطلب : یکشنبه 90 فروردین 28 :: 2:3 عصر :: نویسنده : ئابا ژیار
پسر به سفر دوری رفته بود و ماه ها بود که از او خبری نداشتند ... هر روز مردی گوژ پشت از آن جا می گذشت و نان را بر می داشت و به جای آن که از او تشکر کند می گفت : هر کار پلیدی که بکنید با شما می ماند و هر کار نیکی که انجام دهید به شما باز می گردد !!!
موضوع مطلب : یکشنبه 90 فروردین 28 :: 1:44 عصر :: نویسنده : ئابا ژیار
واریکوسل یا واریسی شدن عروق بیضه شایعترین بیماری مردان پس از بلوغ میباشد و 10درصد مردان بالغ به آن مبتلا میباشند. واریکوسل شایعترین عامل ناباروری مردان میباشد. سن شروع بیماری معمولاً در زمان بلوغ و یا بلافاصله پس از بلوغ میباشد ولی در سن کمتر یا سن بالا نیز ممکن است ایجاد گردد.
عامل ایجاد بیماری واریکوسل چیست؟ این نوع عامل عمده واریکوسل است و 90درصد در سمت چپ میباشد. نوع ثانویه که بدنبال وجود عامل مشخص ایجادکننده انسداد در عروق داخل شکم ایجاد می گردد درصد کمیاز واریکوسلها را شامل میشود و علت ایجادکننده آن غالبا تودههای شکمی، بخصوص تومورهای بدخیم میباشد که تشخیص آن مهم و حیاتی است.
علائم بیماری واریکوسل چیست ؟ افتراق واریکوسل ازنظر شدت بیماری : چه بیمارانی احتیاج به درمان دارند ؟
عوارض واریکوسل چیست ؟ آیا بیمار مبتلا به واریکوسل بدون عارضه احتیاج به پیگیری دارد ؟
آیا درمان دارویی برای واریکوسل وجود دارد ؟ روشهای جراحی واریکوسل چیست ؟
روشهای جدید جراحی واریکوسلکتومی چیست ؟ روش لاپاروسکوپی(laparoscopic varicocelectomy) که امتیاز آن برش کوچکتر و بزرگنمایی حین جراحی، ولی بدلیل عدم دسترسی جراح به وریدهای فرعی، احتمال عود واریکوسل بیشتر است و همچنین سه برش بر روی پوست بجای یک برش انجام می گیرد.
روش میکروسرجری(microsurgical varicocelectomy) که به عقیده بسیاری بهترین روش جراحی واریکوسلکتومی می باشد. امتیازات آن بزرگنمایی حین جراحی و دسترسی به تمامی وریدهای فرعی می باشد ولی مدت زمان جراحی طولانی تر می گردد و ازنظر تکنیکی نیز مشکل می باشد. امتیازات روش میکروسرجری نسبت به روش معمولی واریکوسلکتومیچیست ؟
همچنین وریدهای با سایز کوچک را که استعداد واریسی شدن در آینده دارد و منشاء عود واریکوسل درآینده خواهد بود. در روش جراحی معمولی قابل تشخیص نمیباشد درحالیکه در روش میکرسرجری بدلیل بزرگنمایی 6-4 برابر توسط میکروسکوپ، جراح قادر است این وریدهای کوچک را نیز مشاهده کند و از عروق لنفاتیک و شریان مجزا نماید و مسدود کند. در نتیجه شانس عود واریکوسل در این روش بسیار کمتر و حدود نیم درصد ( یعنی موفقیت 5/99 درصد ) میباشد همچنین بدلیل قابلیت بهتر در تمایز شریان و لنفاتیک و حفظ آنها احتمال آتروفی بیضه بدنبال جراح و یا ایجاد هیدروسل ( آب آوردگی بیضه ) بسیار نادر میباشد.
آیا واریکوسلکتومی عارضهای دارد ؟ عوارض واریکوسلکتومیشامل :
2- ایجاد هیدروسل ( آب آوردگی بیضه ) که احتمال آن در روش معمولی جراحی واریکوسلکتومی15- 5 درصد و در روش میکروسرجری بسیار نادر گزارش شده است. 3- عارضه سوم احتمال آتروفی بیضه که در روش جراحی معمولی کمتر از 3% و در روش میکروسرجری بسیار نادر گزارش شده است. ( اینجانب طی حدود 700 مورد واریکوسلکتومیمیکروسرجری که انجام داده ام 4 مورد عود و هیچ مورد هیدروسل یا آتروفی نداشته ام. در حالیکه بیش از 200 مورد از این بیماران، مواردی بوده اند که قبلا در مراکز مختلف تحت عمل واریکوسلکتومیبه روش معمولی قرار گرفته بودند ولی واریکوسل برطرف نشده بوده و یا عود کرده بود که مجددا تحت عمل واریکوسلکتومیمیکروسرجری قرار گرفتند و موفق بوده است.)
آیا عمل جراحی واریکوسلکتومیمنجر به معلولیت یا ناباروری می گردد ؟
موضوع مطلب : یکشنبه 90 فروردین 28 :: 1:32 عصر :: نویسنده : ئابا ژیار
چرا به شخص، مکان یا چیزی آنقدر وابسته میشویم که ترککردن یا حتی فکر کنار گذاشتن آن در ما ترس ایجاد میکند . آیا تا به حال خود را بیش از حد به چیزی، شخصی یا جایی وابسته دیدهاید؟ به راستی چیست که ما را اسیر میکند؟ چرا باید به رغم تمام شایستگیها و ارزشمندیهایی که در وجود خودمان است به شخص یا چیز دیگری رو بیاوریم و بدون او احساس حقارت، کمبود و نومیدی کنیم؟ چرا وقتی میخواهیم از یک رابطه سرشار از وابستگی بیرون بیاییم با دشواریهای فراوانی روبهرو میشویم؟اگر دقیقتر نگاه کنیم میبینیم در یک رابطه سرشار از وابستگی آنچه بیش از هرچیز نمود دارد این است که معمولا ما طوری به طرف مقابل وابسته میشویم که یک شخص معتاد به موادمخدر، اما آیا هرگونه رابطهای را میتوان نوعی اعتیاد نامید؟ چرا اسمش را عشق، دوست داشتن زیاد یا احساس تعهد نگذاریم؟! اغلب اوقات در یک رابطه اعتیادی، عشق و تعهد فراوانی وجود دارد. اما برای آنکه عشق و تعهدی وجود داشته باشد باید کسی بتواند دیگری را «آزادانه» انتخاب کند ولی یکی از نشانههای اعتیاد در این است که اغلب میلی اضطرارآمیز در کار است که آزادی و حق انتخاب رامحدود میکند؛ یعنی قدرت انتخاب و تصمیمگیری را از شخص سلب میکند حال آنکه در یک ارتباط سالم ناشی از عشق، ما حق انتخاب داریم و با استفاده از قدرت تفکر و تعقل خود میتوانیم تصمیم درست بگیریم. اما در یک رابطه غلط توام با وابستگی بیش از حد، وقتی خود شخص میداند ادامه ارتباط به نفع او نیست، بازهم ادامه میدهد زیرا احساس میکند باید این شخص را حفظ کند و به او وابسته باقی بماند حتی اگر این رابطه برایش مخرب باشد. بنابراین اولین نشانه وجود یک رابطه مخرب ناشی از وابستگی خصوصیت اضطرار گونه آن است. نشانه بعدی وحشتی است که در شخص وجود دارد مبادا اینکه طرف مقابل او را تنها بگذارد یا به او دسترسی نداشته باشد. افراد معتاد اگر ندانند موادمخدر خود را چگونه تهیه کنند وحشتزده میشوند یا سیگاریها وقتی در جایی قرار میگیرند که آنجا کشیدن سیگار ممنوع است، ناراحت میشوند. همچنین افرادی هم که در یک رابطه غلط اعتیادگونه قرار میگیرند از فکر اینکه این رابطه قطع شود احساس وحشت میکنند. نشانه بعدی یک رابطه اشتباه این است که بعد از قطع ارتباط احساسی از پیروزی و آزادی به شخص دست میدهد. نوع ارتباط به احتمال زیاد در هر رابطه عاطفی عضوی از اعتیاد وجود دارد و این به خودی خود چیز بدی نیست. برعکس میتواند رابطه را مستحکمتر هم بکند، زیرا هیچکس آنقدر کامل و قوی نیست که نیازی به ارتباط با شخص دیگری نداشته باشد. اما یکی از نشانههای رابطه خوب این است که ما را با بهترین شرایط خود در تماس نگهمیدارد. آنچه سبب میشود رابطهای شکلی اعتیادگونه به خود بگیرد این است که احتیاج به طرف مقابل تبدیل به یک نیروی کنترل کننده میشود و اجبار و اضطراری به وجود میآورد که شما را از چندین آزادی اصلی و ضروری محروم میکند؛ آزادی در بهترین حد قرار گرفتن در رابطه، آزادی دوست داشتن دیگران از طریق انتخاب و تعهد و پایبندی توام با علاقه و توجه و نه اینکه تحت تاثیر وابستگی خود در شرایط فشار و اضطرار قراربگیرید و همچنین آزادی انتخاب در اینباره که آیا شخص میخواهد در این رابطه باقی بماند یا نه. اگر در یک رابطه عاطفی شاد و لذتبخش هستید برای تشخیص اینکه آیا در ارتباطی اعتیادگونه قرار دارید یا نه، به این موارد توجه کنید: اگر اغلب این نشانهها در شما وجود داشته باشد، میتوانید مطمئن شوید در رابطهای قرار دارید که در آن وابستگی شما آنقدر زیاد است که میتوان نام آن را اعتیاد گذاشت و درست همانطور که شخص معتاد به ماده مصرفی خود معتاد است شما هم در دامی قرار گرفتهاید که رهایی از آن چندان آسان به نظر نمیآید. این قدم نخست در درک اساس شناخت نوع ارتباط شماست. بدین ترتیب باید تصمیم بگیرید آیا میخواهید رابطه خود را بهبود ببخشید یا تمایل دارید آن را به همان شکلی که هست باقی بگذارید! توجیه کردن شاید برای اینکه بخواهید به یک رابطه غلط ادامه دهید دائم خود را فریب دهید و کارهایتان را توجیه کنید. وقتی کسی در یک ارتباط غلط قرار میگیرد برای اینکه نخواهد آن را ترک کند سعی میکند جنبههای مثبت رابطه را بزرگ جلوه دهد و از کنار جنبههای منفی آن به آسانی بگذرد و این کار باعث میشود که نتوانیم جلوی اشتباهاتمان را بگیریم و همیشه به رفتار غلط خود ادامه دهیم. اگر بخواهیم توجیهات اشتباه خود را ترک کنیم باید افکار غلط خود را مبنی بر اینکه طرف مقابلمان تنها کسی است که میتوانیم او را دوست بداریم، کنار بگذاریم. حالا شما با شناخت بیشتر خود و اطرافتان دید بازتری پیدا کردهاید و میتوانید خوشبختی خود را رقم بزنید؛ در حالی که یک رابطه عاطفی درست هم میتواند بخش مهمی از این خوشبختی باشد. اینکه فکر کنید تنها دلبستگی به یک شخص میتواند شما را خوشبخت کند یک توهم است که گرفتار آن شدهاید. هنگامی که به شخصی بیش از حد وابسته میشویم واکنشهای جسمانی و فیزیکی قدرتمندی خواهیم داشت که روی قضاوت و تصمیمگیری ما تاثیر زیادی دارد. معمولا ما تحت تاثیر احساسات و عواطف نمیتوانیم به خوبی تصمیم بگیریم. در واقع وابستگی میتواند روی احساسات و عواطف و رفتار ما تاثیر بگذارد البته ما نمیتوانیم به طور قاطع بگوییم که کدام تصمیم بهترین است؛ رفتن یا ماندن در یک رابطه. تصمیمگیری صحیح به تمرکز، مطالعه و بررسی نیاز دارد. در این هنگام باید از خود سوال کنیم آیا منافعی که من از این رابطه میگیرم بر زیانهای آن میچربد یا آیا نیازهای کودکانهام مانع از تصمیمگیری صحیح من نمیشود؟ رهایی بسیاری از ما باوجود اینکه میدانیم در رابطهای قرار گرفتهایم که ادامه آن به نفعمان نیست باز هم نمیتوانیم از آن رهایی یابیم. اما اقدامات زیر میتواند سبب شود رابطهای را که دوست ندارید ولی به آن عادت کردهاید، ترک کنید: - حفظ ارزشمند بودن خود بدون وابستگی به شخص دیگر. هر روشی که بتواند به شما کمک کند تا به اهداف خود برای رهایی از رابطهای مخرب برسید مهم و ارزشمند است. بسیاری از افراد یا خودشان روشی را انتخاب میکنند یا از روشهای پیشنهادی دیگران سود میبرند که در هر صورت فرقی ندارد شما بتوانید از چه راهی به رهایی برسید. برای آزاد شدن از قید و بند وابستگی میتوانید به علت بروز این موضوع و ارتباط آن با دوران کودکی خود بپردازید. شاید به این نتیجه برسید که در دوران کودکی از تنها ماندن در خانه میترسیدید. بنابراین اکنون نیز میترسید برای همیشه تنها بمانید و اینکه کسی شما را دوست نداشته باشد. میتوانید با بررسی دقیق دوران کودکی به علت واقعی وابستگی شدید خود پی ببرید. هنگامی که شما احساس وابستگی شدید به شخص دیگری میکنید اعتماد به نفس و شخصیت خود را تضعیف میکنید و زیر سوال میبرید؛ بنابراین بکوشید علاوه بر بالا بردن تواناییهایتان، خود را فردی لایق و با ارزش بدانید و برای خود احترام و ارزش بیشتری قائل شوید. پس از آنکه احساس ناتوانی و محرومیت در شما از بین رفت باید به مسئله بازگشت دوباره به زندگی سرشار از آرامش و به دور از وابستگی باز گردید. در این هنگام اطرافیان و دوستانتان میتوانند از شما حمایت کنند؛ بدین ترتیب که وقتی مایوس و ناامید هستید به شما کمک کنند تا دوباره به زندگی و تواناییهای خود امیدوار شوید و به علاوه هر زمان دوباره به یاد گذشته و محرومیتهای موجود در آن افتادید به شما کمک کنند تا بتوانید زندگی خود را از نو سازماندهی کنید. آیا میتوانم؟! آیا هنوز این سوال در ذهن شما باقیمانده که واقعا میتوانم تنهایی را تحمل کنم و آیا میتوانم با تنها ماندن احساس خوبی داشته باشم و...؟ البته فراموش نکنیم که این کار ابتدا به نظر آسان نمیرسد و طبیعی است که احساس ترس و وحشت داشته باشید ولی اگر بتوانید به خوبی و با صبر و حوصله این مرحله را پشت سر بگذارید میتوانید احساس سرشار از اعتماد به نفس داشته باشید و دوباره به خودتان افتخار کنید. فراموش نکنید اگر از ارتباط عاطفی خود رنج میبرید، این خود شمایید که باید با انتخاب روشی صحیح، خود را نجات دهید.
موضوع مطلب : یکشنبه 90 فروردین 28 :: 1:17 عصر :: نویسنده : ئابا ژیار
پیش از راه افتادن، حواس اعضای دیگر خانواده را پرت کنید تا آنها فراموش کنند فیوز کنتور خانه را قطع کنند و شیرهای اصلی آب و گاز را ببندند یا درهای خانه را قفل کنند تا وسط مسافرت همسایههای نگران به شما زنگ بزنند و بگویند خانهتان را آب گرفته یا به خاطر نشت گاز یا اتصالی سیمهای برق آتش گرفته است یا دزدها خالیاش کردهاند. - شب پیش از سفر، راننده را تا صبح به روشهای گوناگون بیدار نگه دارید مثلا با او دعوا کنید، بحثی مهم را پیش بکشید تا دربارهاش ساعتها با هم حرف بزنید، دوستان و آشنایان را دعوت کنید و تا پاسی از شب مشغول گفتوگو باشید. - دائما شاگرد راننده را صدا بزنید و از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را از او طلب کنید. اگر در اتوبوس فیلمی پخش میشود بلندبلند دربارهاش نظر بدهید، پایان فیلم را زودتر برای بقیه تعریف کنید یا شاگرد راننده را مجبور کنید فیلم را عوض کند. - در اتوبوس یا هواپیما آنقدر صندلی تان را عقب ببرید که پشت سریها احساس زیرآوار ماندهها را تجربه کنند. - هر نوع اوراق هویتی مثل شناسنامه، کارت ملی یا کارتهای مهمی مانند کارت بنزین و کارت اعتباری و حتی دفترچههای بیمه را در خانه جا بگذارید. - وقتی از خانه به قصد سفر راه افتادید، بعد از حدود یک ساعت به یاد بیاورید چمدانی مهم را جا گذاشتهاید و لازم است برگردید. - پشت سر راننده دست بزنید، بلند بلند آواز بخوانید و از دیگران بخواهید همراهیتان کنند. - اگر خدای ناخواسته تصادف کردید در حالی که بقیه سعی میکنند آرامششان را حفظ کنند یا غش کنید یا هوار بزنید یا با راننده دعوا کنید و او را مقصر بدانید تا بیشتر مضطربش کنید. اگر خودتان راننده هستید، همین برخورد را با دیگران داشته باشید. - همیشه نفوس بد بزنید، مثلا وقت راه افتادن بگویید «من میدانم تصادف میکنیم» یا «یه حسی بهم میگه سفرمون خراب میشه» یا «فکر کنم این آخرین سفرمونه» و... پس از آن، هر وقت اتفاق ناخوشایندی میافتد عالمانه سرتکان بدهید که «مننننننن میدوووووونستم.» - در جاده برای هیجان بیشتر با خودروهای دیگر کورس بگذارید و تا آنجا که میتوانید بوق بزنید. - اگر با اتوبوس سفر میکنید صبر کنید تا راننده در مکانی برای غذا توقف کند. در این شرایط ناگهان ناپدید شوید و مسافران را تا ساعتها داخل اتوبوس منتظر خودتان نگه دارید. - وسایل غیرضروری را بار کنید و با خود بیاورید، اما مسوولیت حملش را به عهده بقیه بگذارید. این لوازم میتوانند لباسهای مهمانی، کتابهایی که سالی یک بار هم به آنها نگاه نمیکنید، جاروبرقی، آبمیوهگیری و سشوار و اتو باشند. - طوری از امکانات محل اقامتتان استفاده کنید که انگار دیگر قرار نیست به آنجا برگردید یا دیگران در آن ساکن شوند. - هرگز با اعضای خانواده رو راست نباشید؛ مثلا اگر نظرتان را درباره اقامت در محلی میپرسند آنجا را تایید کنید و وقتی ساکن شدند، شروع به غر زدن کنید. - لزومی ندارد لوازم شخصیتان را با خود به سفر ببرید.از مسواک و خمیر دندان و دمپایی تا شانه و لباسهای گرم همه در ساک دیگران یافت میشوند و میتوانید از آنها استفاده کنید. در مجموع منظورمان این است که لوازم دیگران را لوازم خود بدانید. - یا کم حرف باشید و پاسخ هیچکس را ندهید یا مثل رادیویی باشید که دگمه خاموشی ندارد آنقدر صحبت کنید که گوشههای دهانتان کف کند و آسایش همراهان را مختل کنید. این روش در اتوبوس فوقالعاده کارساز است. - از غذا، از هوا، از سر و وضع دیگران، از روزگار، از مردم و خلاصه از همه چیز ایراد بگیرید. - با خانوادههایی که در دیگر اتاقهای هتل، متل یا ویلاهای اطراف هستند، به بهانههای مختلف درگیر شوید. نگران هستید بهانه پیدا نکنید؟! اصلا جای نگرانی نیست. همیشه بهانهای برای گلاویز شدن یا به قول جوانها یقهگیری پیدا میشود. - اگر گروهی سفر میکنید بچههای کوچک فامیل را بترسانید. مجبورشان کنید بیسر وصدا و دست به سینه، گوشهای بنشینند. اگر از شما سوالی کردند نشنیده بگیرید و خلاصه به آنها بفهمانید که دوستشان ندارید - عکسها را خراب کنید.در عکس انداختن همیشه پاها را به سرها ترجیح بدهید. - تابع برنامهها نباشید، اگر دیگران میخواهند در محل اقامت بمانند شما اصرار کنید بیرون بروند و اگر میخواهند بیرون بروند بگویید مایلید در خانه بمانید. - در فعالیتهای گروهی شریک نشوید. اگر دیگران علاقهمند هستند بازی گروهی انجام بدهند یا به شکل گروهی خرید کنند، ظرفها را بشویند یا غذا را حاضر کنند، خودتان را از جمع جدا کنید. - در تقسیم مسوولیتها ثابت کنید عرضه هیچکاری را ندارید تا کسی جرات نکند وظیفهای را به شما بسپرد. با این روش هم کاملا بیکار میشوید و هم بار مسوولیتهای دیگران را سنگینتر میکنید. - جورابهایتان را نشویید و مسواک زدن را ترک کنید. در بیانی کلیتر میشود گفت رعایت بهداشت در سفر هیچ ضرورتی ندارد و هر چه کثیفتر باشید، بهتر و بیشتر میتوانید مسافرت را بهکام بقیه زهر کنید. - تا جایی که میتوانید سیگار بکشید تا همراهان تان بفهمند هوای پاک معنایی ندارد! - اگر دارویی خاص و نایاب مصرف میکنید آن را جا بگذارید تا وقت همسفران با دنبال دارو گشتن در داروخانههای شهر مقصد بگذرد. - رفتارتان باید دقیقا برخلاف جمع باشد. وقتی آنها شاد هستند، سگرمههایتان را به هیچ وجه از هم نگشایید. وقتی غمگین هستند از ته دل بخندید و دست بیندازیدشان. - شما نباید همراه با دیگران بخندید بلکه باید به دیگران بخندید. خانوادههای دیگر را مسخره کنید. از نقاط ضعف آنها و بخصوص سر و وضعشان برای خندیدن بهره بگیرید - خودخواه باشید. در سفر فقط باید به شما خوش بگذرد. مهم نیست دیگران چه شرایطی داشته باشند. بهترین جا در خودرو و محل اقامتتان و بهترین جزء غذا حق شماست. - جای چمدانتان کجاست؟ روی تخت دیگران. - لجباز باشید. با همه چیز مخالفت کنید. اصلا لازم نیست به پیشنهادهای دیگران گوش کنید حتی میتوانید پیش از شنیدنشان مخالفتتان را اعلام کنید. - سفر بهترین فرصت برای انتقامجویی است. در مدت مسافرت، همه دلخوریهای گذشته با همسفران را در ذهنتان مرور کنید و بعد خرده حسابها را تصفیه کنید؛ مثلا شریک زندگیتان را یاد آخرین باری که با هم حرفتان شد بیندازید و به این ترتیب بحث و جدلها را از نو آغاز کنید. - ناخن خشکی، ویژگی تضمینشدهای برای خراب کردن سفر است. فکر کنید جیب ندارید. هرگز دست در جیبتان نکنید. اگر اعضای خانواده از شما پولی خواستند بگویید کارت اعتباریتان را جا گذاشتهاید یا پولهایتان را گم کردهاید.
موضوع مطلب : یکشنبه 90 فروردین 28 :: 1:11 عصر :: نویسنده : ئابا ژیار
سایت «توتال فیلم» فهرستی از 10 بازیگر تلویزیونی که ستارهی سینما شدهاند را تهیه کرده است.
«هنکس» در حال حاضر یکی از مردان پرطرفدار هالیوود است. دستمزد وی برای هر کدام از فیلمهای آخرش20 میلیون دلار بوده است. بازی او در نقش دوست داشتنی «فارست گامپ» هفتاد میلیون دلار درآمد برایش بههمراه داشت. دیگر بازیگر سینمایی «دنزل واشنگتن»، برای اولینبار در سال 1977 در فیلم تلویزیونی «ویلما» ظاهر شد. او با بازی در فیلم «آزادی را فریاد بزن» ساختهی «ریچارد آتنبرو» در سال 1987جایزهی بهترین بازیگر مرد مکمل را از آکادمی اسکار کسب کرد. این بازیگر56 ساله تاکنون پنج بار نامزد جایزهی اسکار بهترین بازیگری شده است، که دو بار در سالهای 2002 برای «روز تمرین» و 1990 برای «افتخار» موفق به دریافت آن شد.
«کلینت ایست وود» کارگردان سرشناس هالیوود پس از چند بازی معمولی در برنامههای تلویزیونی با نقشآفرینی در برنامهی «روهاید» مورد توجه قرار گرفت. وی با پیشنهاد «اریک فلمینگ»، همبازی خود در«روهاید»، برای بازی در «یک مشت دلار» موافقت کرد و به دنیای سینما وارد شد. این بازیگر، کارگردان و تهیهکننده 80 سالهی آمریکایی برندهی چندین جایزه اسکار است که از معروفترین ساختههای او میتوان به «نامههایی از ایووجیما»، «پرچمهای پدران ما»، «عزیز میلیون دلاری» و «نابخشوده» اشاره کرد.
«ایستوود» یک سال بعد فیلم تاثیرگذار «عزیز میلیون دلاری» را ساخت و برای بار دوم بعد از «نابخشوده»، اسکار بهترین کارگردانی و فیلم را کسب کرد. در سال 2006 دوگانه جنگی درباره جنگ جهانی دوم بین آمریکا و ژاپن با نامهای «پرچمهای پدران ما» و «نامههایی از ایووجیما» را ساخت که هر دو از سوی بسیاری از منتقدین بهترین فیلمهای سال معرفی میشوند.
«رابین ویلیامز» کار خود در تلویزیون را از بازی در سریال «مورک غریبه» آغاز کرد و پس از آن به عنوان میهمان در «روزهای خوب» به نقشآفرینی پرداخت. «ویلیامز» با بازی در «صبح بخیر ویتنام» در دنیای سینما به شهرت رسید. این بازیگر 60 ساله برندهی جایزهی اسکار، گلدن گلوب و گرمی است. او در فیلمهایی چون «انجمن شاعران مرده»، «بیخوابی»، «جومانجی»، «مرگ دوباره»، «یک ساعت عکاسی» «چه رویاهایی میآیند» و «هملت» به نقشآفرینی پرداخته است. اولین حضور تلویزیونی «جورج کلونی» در سال 1978 در سریال «صده» بود، اما مهمترین بازی او در سریال «E/R» بود که تنها یک فصل آن ساخته شد. نام کامل این بازیگر، فیلمنامهنویس، تهیه کننده و کارگردان آمریکایی، «جورج تیموتی کلونی» است. وی برندهی جایزه اسکار و گلدن گلوب است.
«ویل اسمیت» بازیگر امروز سینما در دههی 1990 در سریال «پرنس بلار» نقش دلقکی بدلباس را بازی میکرد. این ستارهی سیهچهردهی هالیوود که در سال 2008 بهعنوان درآمدزاترین بازیگر سینمای آمریکا انتخاب شد، در فیلم «7پوند» به کارگردانی «گابریل موچینو» و «پیرپسر» نیز به ایفای نقش پرداخته است. «اسمیت» تاکنون دو بار نامزد جایزهی اسکار برای فیلم های «علی» (2001) و «به دنبال خوشبختی» (2006) شده است. «جان تراولتا» دیگر بازیگر معروف سینما است که کار خود را از تلویزیون شروع کرده است. او از بازیگران سریال «اورژانسی» بود و پس از آن در سریال پربینندهی «کوتر دوباره خوش آمدی» ظاهر شد. نام کامل این خواننده و بازیگر معروف آمریکایی «جان ژوزف تراولتا» است. این بازیگر 58 ساله بعد از رخداد زمینلرزهی هائیتی در 2010، بوئینگ 707 شخصی خود را مملو از غذا، کمکهای اولیه و امدادرسان کرده و به منطقه زلزلهزده ارسال کرد.
«آدام سندلر» از بازیگران برنامهی «اجرای زندهی شنبه شب» بود که در ابتدا بهعنوان نویسنده با این برنامهی تلویزیونی همکاری میکرد. «سندلر» پس از حضور موفق در این برنامهی تلوزیونی در چندین فیلم هالیوودی حضوری موفق داشت؛ بهطوری که مجموع این فیلمها فروشی در حدود 100 میلیون دلار آمریکا داشت.
«جیم کری» هم کار خود را با بازی در «اجرای زندهی شنبهشب» و «آقای تی» آغاز کرد. او همچنین در «کارخانهی داک» هم ظاهر شد. «ایس ونتورا» دیگر برنامهی تلویزیونی بود که «کری» را به عنوان پدیدهای هنری معرفی کرد. این هنرپیشه و کمدین کانادایی-آمریکایی تا کنون 2 بار برندهی جایزهی گلدن گلوب برای فیلمهای «نمایش ترومن» و «مردی روی ماه» شده است.
موضوع مطلب : یکشنبه 90 فروردین 28 :: 12:57 عصر :: نویسنده : ئابا ژیار
ونزوئلا: اسپانیا:
امارات: فرانسه:
فلسطین:
کلمبیا: هند:
ایران: زلزله میآید. شصت هزار نفر کشته و زخمی میشوند. آمار آسیبدیدگان زلزله در این دولت با آمار دولتهای قبلی مقایسه و از عدم افزایش آن به عنوان یکی از مفاخر دولت یاد میشود. مخالفان دولت هم به شدت سرکوب میشوند ... در نهایت تمام ماجرای زلزله و سرکوب تکذیب میشود، ابطحی به فریبخورده بودن خود اعتراف میکند و ریشتر را هم رمز آشوب میداند!!!
موضوع مطلب : یکشنبه 90 فروردین 28 :: 12:38 عصر :: نویسنده : ئابا ژیار
http://nodiran.com/identify-the-used-font-from-an-image-file/ موضوع مطلب : یکشنبه 90 فروردین 28 :: 12:32 عصر :: نویسنده : ئابا ژیار
گر خواهان رسیدن به قله های موفقیت و خواسته های واقعی تان هستید حتماً نکته هایی را که در زیر آمده جدی بگیرید:
?) کنجکاوی را دنبال کنید «من هیچ استعداد خاصی ندارم. فقط عاشق کنجکاوی هستم».
چگونه کنجکاوی خودتان را تحریک می کنید؟ من کنجکاو هستم، مثلا برای پیدا کردن علت اینکه چگونه یک شخص موفق است و شخص دیگری شکست می خورد. به همین دلیل است که من سال ها وقت صرف مطالعه موفقیت کرده ام شما بیشتر در چه مورد کنجکاو هستید؟ پیگیری کنجکاوی شما رازی است برای رسیدن به موفقیت.
?) پشتکار گرانبها است «من هوش خوبی ندارم، فقط روی مشکلات زمان زیادی می گذارم».
تمام ارزش تمبر پستی توانایی آن به چسبیدن به چیزی است تا زمانی که آن را برساند. پس مانند تمبر پستی باشید و مسابقه ای که شروع کرده اید را به پایان برسانید. با پشتکار می توانید بهتر به مقصد برسید.
?) تمرکز بر حال
پدرم به من می گفت نمی توانی در یک زمان بر ? اسب سوار شوی. من دوست داشتم بگویم تو می توانی هر چیزی را انجام بدهی اما نه همه چیز. یاد بگیرید که در حال باشید و تمام حواستان را بدهید به کاری که در حال حاضر انجام می دهید. انرژی متمرکز، توان افراد است، و این تفاوت پیروزی و شکست است.
?) تخیل قدرتمند است
تخیل همه چیز است. می تواند باعث جذاب شدن زندگی شود. تخیل به مراتب از دانش مهم تر است آیا شما از تخیلات روزانه استفاده می کنید؟ تخیل پیش درآمد تمام داشته های شما در آینده است. نشانه واقعی هوش دانش نیست، تخیل است. آیا شما هر روز ماهیچه های تخیل تان را تمرین می دهید؟ اجازه ندهید چیزهای قدرتمندی مثل تخیل به حالت سکون دربیایند.
?) اشتباه کردن «کسی که هیچ وقت اشتباه نمی کند هیچ وقت هم چیز جدید یاد نمی گیرد».
هرگز از اشتباه کردن نترسید چون اشتباه شکست نیست. اشتباهات شما را بهتر، زیرک تر و سریع تر می کنند، اگر شما از آنها استفاده مناسب کنید. قدرتی که منجر به اشتباه می شود را کشف کنید. من این را قبلاً گفته ام و اکنون هم می گویم، اگر می خواهید به موفقیت برسید اشتباهاتی که مرتکب می شوید را ? برابر کنید.
?) زندگی در لحظه من هیچ موقع در مورد آینده فکر نمی کنم، خودش بزودی خواهد آمد.
تنها راه درست آینده شما این است که در همین لحظه باشید. شما زمان حال را با دیروز یا فردا نمی توانید عوض کنید. بنابراین این از اهمیت فوق العاده برخوردار است که شما تمام تلاش خود را به زمان جاری اختصاص دهید. این تنها زمانی است که اهمیت دارد، این تنها زمانی است که وجود دارد. ?) ارزش خلق
«سعی نکنید موفق شوید، بلکه سعی کنید با ارزش شوید». وقت خود را به تلاش برای موفق شدن هدر ندهید بلکه وقت خود راصرف ایجاد ارزش کنید. اگر شما با ارزش باشید، موفقیت را جذب می کنید. استعدادها و موهبت هایی که دارید را کشف کنید. بیاموزید چگونه آن استعدادها و موهبت های الهی را در راهی استفاده کنید که برای دیگران مفید باشد. تلاش کنید تا با ارزش شوید و موفقیت شما را تعقیب خواهد کرد.
?) انتظار نتایج متفاوت نداشته باشید «دیوانگی یعنی انجام کاری دوباره و دوباره و انتظار نتایج متفاوت داشتن».
نمی توانید کاری را هر روز انجام دهید و انتظار نتایج متفاوت داشته باشید، به عبارت دیگر، نمی توانید همیشه کار یکسانی (کارهای روزمره) را انجام دهید و انتظار داشته باشید متفاوت به نظر برسید. برای اینکه زندگی تان تغییر کند، باید خودتان را تا سرحد تغییر افکار و اعمالتان متفاوت کنید، که متعاقبا زندگی تان تغییر خواهد کرد. ?) دانش از تجربه می آید
«اطلاعات به معنای دانش نیست. تنها منبع دانش تجربه است». دانش از تجربه می آید. شما می توانید درباره انجام یک کار بحث کنید، اما این بحث فقط دانش فلسفی از این کار به شما می دهد. شما باید این کار را تجربه کنید تا از آن آگاهی پیدا کنید. تکلیف چیست؟ دنبال کسب تجربه باشید! وقت خودتان را صرف یاد گرفتن اطلاعات اضافی نکنید. دست بکار شوید و دنبال کسب تجربه باشید.
??) اول قوانین را یاد بگیرید بعد بهتر بازی کنید. اگر شما قوانین بازی را یاد بگیرید از هر کس دیگر بهتر بازی خواهید کرد.
دو گام هست که شما باید انجام بدهید اولین گام اینکه شما باید قوانین بازی که می کنید را یاد بگیرید، این یک امر حیاتی است. گام دوم هم اینکه شما باید بازی را از هر فرد دیگری بهتر انجام بدهید اگر شما بتوانید این دو گام را حساب شده انجام دهید موفقیت از آن شما خواهد بود.
موضوع مطلب : پیوندهای روزانه پیوندها
لوگو آمار وبلاگ
|
||