سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
jiyar
یکشنبه 90 فروردین 28 :: 10:46 صبح ::  نویسنده : ئابا ژیار

من بسیار گریسته‌ام
هنگام که آسمان ابری است
مرا نیت آن است
که از خانه بدون چتر بیرون باشم
من بسیار زیسته‌ام
اما اکنون مراد من است
که از این پنجره برای باری
جهان را آغشته به شکوفه‌های گیلاس بی‌هراس
بی محابا ببینم.........




موضوع مطلب :

سوسیالیسم: دو گاو دارید، یکی را نگه می دارید، دیگری را به همسایه خود می دهید.

 

کمونیسم: دو گاو دارید، دولت هر دو آنها را می گیرد تا شما و همسایه‌تان را در شیرشان شریک سازد.

فاشیسم : دو گاو دارید، شیر را به دولت می دهید. دولت آنرا به شما می فروشد.

کاپیتالسم: دو گاو دارید، هر دو آنها را می دوشید، شیرها را بر زمین می ریزید تا قیمت ها همچنان بالا بماند.

نازیسم: دو گاو دارید، دولت به سوی شما تیراندازی می کند و هر دو گاو را می گیرد.

آنارشیسم: دو گاو دارید، گاو ها شما را می کشند و همدیگر را می دوشند.

سادیسم: دو گاو دارید، به هر دوی آن ها تیراندازی می کنید و خودتان را در میان ظرف شیرها می اندازید.

آپرتاید: دو گاو دارید، شیر گاو سیاه را به سفید می‌دهید ولی گاو سفید را نمی دوشید.

دولت مرفه: دو گاو دارید، آنها را می دوشید و بعد شیرشان را به خودشان می‌دهید تا به نوشند.

بوروکراسی: دو گاو دارید، برای تهیه شناسنامه آنها هفده فرم را در سه نسخه پر می کنید ولی وقت ندارید شیر آنها را بدوشید.

سازمان ملل: دو گاو دارید، فرانسه شما را از دوشیدن آنها وتو می کند. آمریکا و انگلیس گاوها را از شیر دادن به شما وتو می کنند. نیوزلند رای ممتنع می دهد.

ایده آلیسم: دو گاو دارید، ازدواج می کنید. همسر شما آنها را می دوشد.

رئالیسم: دو گاو دارید، ازدواج می کنید، اما هنوزهم خودتان آنها را می دوشید.

رمانتیسم : دو گاو داریم، عاشق هم می شوند.

متحجریسم: دو گاو دارید، زشت است شیر گاو ماده را بدوشید.

فمینیسم: دو گاو دارید، حق ندارید شیر گاو ماده را بدوشید.

پلورالیسم: دو گاو نر و ماده دارید، از هر کدام شیر بدوشید فرق نمی کند.

 

لیبرالیسم:دو گاو دارید، آنها را نمی دوشید چون آزادیشان محدود می شود.

 

دموکراسی: دو گاو دارید، از همسایه ها رای می گیرید که آنها را بدوشید یا نه.

 

سکولاریسم: دو گاو دارید، پس نیازی به خدا نیست.

 

کارگزاران: دو گاو داریم، وام میگیریم. یک دستگاه شیر دوشی می خریم.

 

جناح راست : دو گاو داریم، حیف، کلی گاو داشتیم.

 

جناح چپ: دو گاو داریم، اوه! چندتا گاو کم داریم.

 

مشارکت: دو گاو داریم، برای همه ایرانیان.

 

هیئت مؤتلفه: دو گاو داریم، با یک معامله چهارتاش می کنیم.

 

نهضت آزادی: دو گاو داریم، هر دوشون از ما مسلمان ترند.

 

دفتر تحکیم: دو گاو داریم، در نتیجه ما تجمع می کنیم.

 

شعارگرایان: دو گاو داریم، می گوییم ده تا فیل داریم.

 

تساهل و تسامح: دو گاو داریم، با خودمان می شود سه نفر.

 

قرائت های مختلف(هرمنوتیک): دو گاو داریم، یکی شان تخم می گذارد زیرا قرائتش از شیر دادن متفاوت است.

 

مدعیان روشن فکری: دو گاو داریم، هر دو را می فروشیم به جای آن ها یک گاو نو می خریم!!

 




موضوع مطلب :

http://www.persianpersia.com/artandculture/details.php?articleid=982&parentid=53&catid=55




موضوع مطلب :
یکشنبه 90 فروردین 28 :: 10:34 صبح ::  نویسنده : ئابا ژیار

از سوسک می ترسیم ، از له کردن شخصیت دیگران مثل سوسک نمی ترسیم . از عنکبوت می ترسیم ، از اینکه تمام زندگیمون تار عنکبوت ببنده نمی ترسیم . از شکستن لیوان می ترسیم ، از شکستن دل آدمها نمی ترسیم . از اینکه بهمون خیانت کنند می ترسیم ، اما از خیانت به دیگران نمی ترسیم ... آری ، مساله اینست ...




موضوع مطلب :
یکشنبه 90 فروردین 28 :: 10:32 صبح ::  نویسنده : ئابا ژیار

حرفهای ما هنوز نا تمام
تا نگاه می کنی
وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی
پیش از آنکه با خبر شوی
لحظه‌‌ء عزیمت تو ناگزیر می شود
آی
ای دریغ و حسرت همیشگی
ناگهان
چقدر زود
دیر می شود..........




موضوع مطلب :
یکشنبه 90 فروردین 28 :: 10:29 صبح ::  نویسنده : ئابا ژیار

لبخند جذابتان می کند.
همه ما به سمت افرادیکه لبخند می زنند کشیده می شویم. لبخند یک کشش و جذبه فوری ایجاد می کند. دوست داریم نسبت به آنها شناخت پیدا کنیم.

. لبخند حال و هوایتان را تغییر می دهد.
دفعه بعدی که احساس بی حوصلگی و ناراحتی کردید، لبخند بزنید. لبخند به بدن حقه می زند.

. لبخند مسری است.
لبخند زدن برایتان شادی می آورد. با لبخند زدن فضای محیط را هم شادتر می کنید و اطرافیان را مانند آهن ربا به سمت خود می کشید.

. لبخند زدن استرس را از بین می برد.
وقتی استرس دارید، لبخند بزنید. با اینکار استرستان کمتر می شود و می توانید برای بهبود اوضاع وارد عمل شوید.

. لبخند زدن سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند.
به این دلیل عملکرد ایمنی بدن تقویت می شود که شما احساس آرامش بیشتری دارید. با لبخند زدن از ابتلا به آنفولانزا و سرماخوردگی جلوگیری کنید.

. لبخند زدن فشارخونتان را پایین می آورد.
وقتی لبخند می زنید، فشارخونتان به طرز قابل توجهی پایین می آید. لبخند بزنید و خودتان امتحان کنید.

. لبخند زدن اندورفین، سروتونین و مسکن های طبیعی بدن را آزاد می کند.
تحقیقات نشان داده است که لبخند زدن با تولید این سه ماده در بدن باعث بهبود روحیه می شود. می توان گفت لبخند زدن یک داروی مسکن طبیعی است.

. لبخند زدن چهره تان را جوانتر نشان می دهد.
عضلاتی که برای لبخند زدن استفاده می شوند صورت را بالا می کشند. پس نیازی به کشیدن پوست صورتتان ندارید، سعی کنید همیشه لبخند بزنید.

. لبخند زدن باعث می شود موفق به نظر برسید.
به نظر می رسد که افرادیکه لبخند می زنند اعتماد به نفس بالاتری دارند و در کارشان بیشتر پیشرفت می کنند.

. لبخند زدن کمک می کند مثبت اندیش باشید.

لبخند بزنید. حالا سعی کنید بدون از بین رفتن آن لبخند به یک مسئله منفی فکر کنید. خیلی سخت است. وقتی لبخند می زنیم بدن ما به بقیه بدن پیغام می فرستد که "زندگی خوب پیش می رود". پس با لبخند زدن از افسردگی، استرس و نگرانی دور بمانید.
پس....همیشه لبخند بزنید.

 

 

 




موضوع مطلب :
یکشنبه 90 فروردین 28 :: 10:18 صبح ::  نویسنده : ئابا ژیار

از میان دو واژه انسان و انسانیت اولی در میان کوچه‌ها و دومی در لابلای کتاب‌ها سر‌گردان است............




موضوع مطلب :
یکشنبه 90 فروردین 28 :: 10:17 صبح ::  نویسنده : ئابا ژیار

دلتنگ یعنی روبروی دریا ایستاده ای و خاطره ی یک خیابان خفه ات کند...!ا




موضوع مطلب :
یکشنبه 90 فروردین 28 :: 10:13 صبح ::  نویسنده : ئابا ژیار

روزی شیوانا پیر معرفت یکی از شاگردانش را دید که زانوی غم بغل گرفته و گوشه ای غمگین نشسته است.

شیوانا نزد او رفت و جویای حالش شد...

شاگرد لب به سخن گشود و از بیوفایی یار صحبت کرد و اینکه دختر مورد علاقه اش به او جواب منفی داده و پیشنهاد ازدواج دیگری را پذیرفته است !

شاگرد گفت که سالهای متمادی عشق دختر را در قلب خودحفظ کرده بود و بارفتن دختر به خانه مرد دیگر او احساس می کند باید برای همیشه باعشقش خداحافظی کند.

شیوانا با تبسم گفت : اما عشق تو به دخترک چه ربطی به دخترک دارد!؟

شاگرد با حیرت گفت: ولی اگر او نبود این عشق و شور و هیجان هم در وجود من نبود!؟

شیوانا با لبخند گفت: چه کسی چنین گفته است؟! تو اهل دل و عشق ورزیدن هستی و به همین دلیل آتش عشق و شوریدگی دل تو را هدف قرار داده است. این ربطی به دخترک ندارد. هرکس دیگر هم جای دختر بود تو این آتش عشق را به سمت او می فرستادی.

بگذار دخترک برود! این عشق را به سوی دختر دیگری بفرست. مهم این است که شعله این عشق را در دلت خاموش نکنی .

معشوق فرقی نمی کند چه کسی باشد! دخترک اگررفت با رفتنش پیغام داد که لیاقت این آتش ارزشمند را ندارد. چه بهتر!

بگذار او برود تا صاحب واقعی این شور و هیجان فرصت جلوه گری و ظهور پیدا کند! به همین سادگی!

 




موضوع مطلب :
یکشنبه 90 فروردین 28 :: 10:10 صبح ::  نویسنده : ئابا ژیار

وفا نکردی و کردم، خطا ندیدی و دیدم
شکستی و نشکستم، بُریدی و نبریدم

اگر ز خلق ملامت، و گر ز کرده ندامت
کشیدم از تو کشیدم، شنیدم از تو شنیدم

کی ام، شکوفه اشکی که در هوای تو هر شب
ز چشم ناله شکفتم، به روی شکوه دویدم

مرا نصیب غم آمد، به شادی همه عالم
چرا که از همه عالم، محبت تو گزیدم

چو شمع خنده نکردی، مگر به روز سیاهم
چو بخت جلوه نکردی، مگر ز موی سپیدم

بجز وفا و عنایت، نماند در همه عالم
ندامتی که نبردم، ملامتی که ندیدم

نبود از تو گریزی چنین که بار غم دل
ز دست شکوه گرفتم، بدوش ناله کشیدم

جوانی ام به سمند شتاب می شد و از پی
چو گرد در قدم او، دویدم و نرسیدم

به روی بخت ز دیده، ز چهر عمر به گردون
گهی چو اشک نشستم، گهی چو رنگ پریدم

وفا نکردی و کردم، بسر نبردی و بردم
ثبات عهد مرا دیدی ای فروغ امیدم؟

ولی داستان عشق و خیانتی که باعث سروده شدن این شعر شد به گوش کمتر کسی رسیده.


مهرداد اوستا در جوانی عاشق دختری شده و قرار ازدواج می گذارند. دختر جوان به دلیل رفت و آمد هایی که به دربار شاه داشته ، پس از مدتی مورد توجه شاه قرار گرفته و شاه به او پیشنهاد ازدواج می دهد.
دوستان نزدیک اوستا که از این جریان باخبر می شوند، به هر نحوی که اوستا متوجه خیانت نامزدش نشود سعی می کنند عقیده ی او را در ادامه ی ارتباط با نامزدش تغییر دهند. ولی اوستا به هیچ وجه حاضر به بر هم زدن نامزدی و قول خود نمی شود . تا اینکه یک روز مهرداد اوستا به همراه دوستانش ، نامزد خود را در لباسی که هدیه ای از اوستا بوده ، در حال سوار شدن بر خودروی مخصوص دربار می بیند...
مهرداد اوستا ماه ها دچار افسردگی شده و تبدیل به انسانی ساکت و کم حرف می شود. سالها بعد از پیروزی انقلاب ، وقتی شاه از دنیا می رود ، زن های شاه از ترس فرح ، هر کدام به کشوری می روند و نامزد اوستا به فرانسه ...
در همان روزها ، نامزد اوستا به یاد عشق دیرین خود افتاده و دچار عذاب وجدان می شود. و در نامه ای از مهرداد اوستا می خواهد که او را ببخشد. اوستا نیز در پاسخ نامه ی او تنها این شعر را می سراید..
حالا یک بار دیگه شعر رو بخونید ....

 




موضوع مطلب :
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >   
پیوندها
لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 44
  • بازدید دیروز: 2
  • کل بازدیدها: 173676