jiyar آخرین مطالب صفحات وبلاگ دو تا بازیکن همدیگرو میزنن ، 200 میلون میره تو جیب فدراسیون موضوع مطلب : سه شنبه 90 فروردین 30 :: 12:51 صبح :: نویسنده : ئابا ژیار
غالبا اتفاق می افتد که از دو ثروتمند که هر دو صاحب مال و مکنت فراوان هستند یکی در خست و امساک حتی به جان خویش و عائله اش رحم نمی کند و بالمال جان بر سر تحصیل مال و ثروت می دهد ولی دیگری را چنان جود و سخایی است که به قول استاد دکتر عبدالحسین زرین کوب :«حاتم طایی را به چیزی نمی گیرد و اگر تشنه ای را دریایی و ذره ای را خورشیدی بخشد این همه در چشم همتش به چیزی نمی آید.» در چنین مواردی اگر پای قیاس و مقایسه این دو عنصر که در دو قطب مخالف قرار دارند در میان آید از باب طنز و کنایه نیشخندی می زنند و می گویند : «زین حسن تا آن حسن صد گز رسن« و یا به اصطلاح عامیانه «این کجا و آن کجا.» سلطان محمد خوارزمشاه ندیم و مصاحبی داشت به نام حسن عمادالملک ساوه ای که در اواخر عهد سلطان محمد از وزیران و مقربان خاصش بوده است. عمادالملک در شفاعت گری و پایمردی و تحقق نیاز نیازمندان و تجلیل و بزرگداشت شاعران و نویسندگان، وزیری نیک اندیش و برای سلطان مایه ی نیکنامی بوده است. در یکی از روزهای جلوس سلطان که بزرگان و خاصان دربار را پذیرفته بود شاعری با استجاره قبلی به حضور آمد و قصیده ای غرا با اشارات و استعارات و تشبیهات مناسب در مدح سلطان می خواند. چون سلطان هزار دینارش صله می فرماید، وزیرش حسن عمادالملک این مقدار صله را از جانب سلطان اندک و نادر برخورد نشان می دهد و برای شاعر ده هزار دینار از خزانه سلطان حاصل می کند. چون شاعر می پرسد :«کدام کس از ارکان حضرت این عطا را سبب شده است؟» می گویند وزیری است که حسن نام دارد. چندی بعد که فقر و افلاس شاعر را دوباره به مدحت گری وا می دارد سلطان همچنان به شیوه سابق هزار دینارش صله می فرماید اما متاسفانه وزیر سابق از دار دنیا رفته و وزیر جدید سلطان از قضای روزگار، او هم نامش حسن بوده است که برخلاف آن حسن سلطان را از این مقدار مال بخشی مانع می آید و با تاخیر و لیت و لعل که در ادای حواله مال می ورزد شاعر بیچاره و وام دار را اضطرارا به دریافت ربعی از عشر آن و به روایتی عشر آن راضی می کند. اینجا وقتی شاعر متوجه می شود که این وزیر جدید هم حسن نام دارد در می یابد که بین حسن تا حسن تفاوت بسیار است و یا به اصطلاح دیگر «زین حسن تا آن حسن صد گز رسن»
موضوع مطلب : سه شنبه 90 فروردین 30 :: 12:37 صبح :: نویسنده : ئابا ژیار
" برای اراضی کشورم هیچ وقت گفتگو نمی کنم بلکه آن را به همراه قدرت فرزندان کشورم به دست می آورم "
موضوع مطلب : سه شنبه 90 فروردین 30 :: 12:9 صبح :: نویسنده : ئابا ژیار
ارزش یک سال را دانش آموزی که مردود شده ، می داند. موضوع مطلب : دوشنبه 90 فروردین 29 :: 3:37 عصر :: نویسنده : ئابا ژیار
تو به من خندیدی و نمی دانستی و من اندیشه کنان غرق در این پندارم که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت......... موضوع مطلب : دوشنبه 90 فروردین 29 :: 3:30 عصر :: نویسنده : ئابا ژیار
در کنگره حزب کمونیست شوروی سابق در هنگام سخنرانی خروشچف که با تقبیح جنایتهای استالین جهان را شگفتزده کرد، یکنفر از میان جمعیت فریاد زد رفیق خروشچف، وقتی بیگناهان اعدام میشدند، شما کجا بودید؟ خروشچف گفت هرکس این را گفت، از جا برخیزد. اما هیچکس از جایش تکان نخورد. خروشچف گفت خودتان به سوالتان پاسخ دادید. من همانجایی بودم که الان شما هستید!! موضوع مطلب : چند روزیست حال و روزم دیدنیست/حال من از این و آن پرسیدنیست موضوع مطلب : دوشنبه 90 فروردین 29 :: 1:24 صبح :: نویسنده : ئابا ژیار
اجازه ندهید همه به شما بگویند، "زندگی خیلی سخت است!" اجازه ندهید کسی به شما بگوید، "برای اینکه به زندگی دست پیدا کنی که با ارزش باشد باید خیلی رنج و سختی بکشی!" مطمئناً این یک راه موفقیت است اما راه های دیگری هم وجود دارد. بیشتر مردم فکر میکنند که تنها راه موفقیت سخت تلاش کردن است. بیشتر مردم به شما میگویند که هیچ چیز ارزشمندی آسان به دست نمی آید. اما بیشتر مردم اشتباه میکنند! شاید به نظرتان کمی غیر واقعی بیاید اما تا این مقاله را کامل نخوانده اید قضاوت نکنید! شاید این مثال کمکتان کند... تا حالا در مسابقه ماراتن شرکت کردهاید؟ من شرکت کردهام... واقعاً کار سختی بود! اما به این خاطر سخت بود که من آن را سخت میدیدم. سخت بود چون من به خودم گفته بودم سخت است. من خودم را قانع کرده بودم که قرار است یک مسابقه سخت داشته باشم و حق با من بود! واقعاً مسابقه سختی بود! ببینید، هیچ شکی نیست که دویدن در مسابقه ماراتن خیلی تلاش و زحمت میخواهد. هیچ شکی نیست که مقدار زیادی عرق میکنید و ممکن است بدنتان هم چند روز درد بگیرد. اما نکته اینجاست که اگر ماراتن را یکجور دیگر ببینید، یک دیدگاه تازه پیدا میکنید. به جای اینکه از هر گام بترسید، هر قدم را یک قدم به نقطه پایان نزدیکتر ببینید. به جای اینکه آن را یک نبرد سخت ببینید، آن را یک چالش ببینید...چالشی که قرار است از پس آن برایید...چالشی که قرار است از آن پیروز بیرون بیایید. با متفاوت نگاه کردن به مسائل، همه چیز را چالشی میبینید که غلبه بر آن بسیار لذت بخش است نه یک نبرد جانکاه که حتی از فکر کردن به آن هم میترسید. سرّ واقعی این است که روی آنچه که میخواهید به دست آورید تمرکز کنید... بعد کاری کنید که شما را یک قدم به هدفتان نزدیکتر میکند و بعد به آن راه اطمینان کنید. به قدرتهای کیهانی که اطرافتان را گرفتهاند و شما را به سمت موفقیت هدایت میکنند، اطمینان کنید. گهگاه تصمیم میگیریم که چه میخواهیم، برای خودمان هدف تعیین میکنیم، در جهت رسیدن به آن حرکت میکنیم اما به اینکه قرار است موفق شویم باور و اطمینان نداریم. ما به راهی که پیش گرفتهایم اطمینان نداریم. چون فکر میکنیم که شکست میخوریم. به خاطر همین هم شکست میخوریم! در واقعیت، شما خیلی به موفقیت نزدیک هستید. تنها کاری که باید بکنید این است که باور داشته باشید! باور داشته باشید که قرار است موفق شوید. با اطمینان کردن به راهی که پیش گرفته اید و باور به موفق شدنتان، رسیدن به هدفهایتان ساده تر به نظر خواهد رسید. مطمئنم این خیلی راحت تر از تلاش سخت به نظر میرسد، اینطور نیست؟
موضوع مطلب : دوشنبه 90 فروردین 29 :: 1:16 صبح :: نویسنده : ئابا ژیار
Did you know that those who appear to be very strong in heart, are real weak and most susceptible? Did you know that those who spend their time protecting others are the ones that really need someone to protect them? Did you know that the three most difficult things to say are: I love you, Sorry and help me
Did you know that those who dress in red are more confident in themselves?
Did you know that those who dress in yellow are those that enjoy their beauty?
Did you know that those who dress in black, are those who want to be unnoticed and need your help and understanding?
Did you know that when you help someone, the help is returned in two folds?
Did you know that it"s easier to say what you feel in writing than saying it to someone in the face? But did you know that it has more value when you say it to their face?
Did you know that if you ask for something in faith, your wishes are granted?
Did you know that you can make your dreams come true, like falling in love, becoming rich, staying healthy, if you ask for it by faith, and if you really knew, you"d be surprised by what you could do.
But don"t believe everything I tell you, until you try it for yourself, if you know someone that is in need of something that I mentioned, and you know that you can help, you"ll see that it will be returned in two-fold.
Today, the ball of FRIENDSHIP is in your court, send this to those who truly are your friends (including me if I am one). Also, do not feel bad if no one sends this back to you in the end, you"ll find out that you"ll get to keep the ball for other people want more ..
Ok, this is what you have to do...: درسته این کاریه که شما باید انجام بدید
موضوع مطلب : WHEN I CAME DRENCHED IN THE RAIN ... وقتی خیس از باران به خانه رسیدم
برادرم گفت: چرا چتری با خود نبردی؟
موضوع مطلب : پیوندهای روزانه پیوندها
لوگو آمار وبلاگ
|
||