سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
jiyar
سه شنبه 90 فروردین 30 :: 8:31 صبح ::  نویسنده : ئابا ژیار

چه کسی می گوید که گرانی شده است؟
دوره ارزانیست

دل ربودن ارزان
دل شکستن ارزان
دوستی ارزان است

دشمنی ها ارزان
چه شرافت ارزان
تن عریان ارزان

آبرو قیمت یک تکه نان
و دروغ از همه چیز ارزان تر
قیمت عشق چقدر کم شده است
کمتر از آب روان

و چه تخفیف بزرگی خورده، قیمت هر انسان!!

 




موضوع مطلب :
سه شنبه 90 فروردین 30 :: 8:29 صبح ::  نویسنده : ئابا ژیار

سیزده هزار و هشتصد و سی و هفت ضربدر سن شما ضربدر هفتاد و سه----------- 13837 x سن شما × 73




موضوع مطلب :
سه شنبه 90 فروردین 30 :: 8:22 صبح ::  نویسنده : ئابا ژیار

مردی چهار پسر داشت. آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی ای فرستاد که در فاصله ای دور از خانه شان روییده بود:

پسر اول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند.

سپس پدر همه را فراخواند و از آنها خواست که بر اساس آنچه دیده بودند درخت را توصیف کنند .

پسر اول گفت: درخت زشتی بود، خمیده و در هم پیچیده.

پسر دوم گفت: نه.. درختی پوشیده از جوانه بود و پر از امید شکفتن.

پسر سوم گفت: نه.. درختی بود سرشار از شکوفه های زیبا و عطرآگین.. و باشکوهترین صحنه ای بود که تابه امروز دیده ام.

پسر چهارم گفت: نه!!! درخت بالغی بود پربار از میوه ها.. پر از زندگی و زایش!

مرد لبخندی زد و گفت: همه شما درست گفتید، اما هر یک از شما فقط یک فصل از زندگی درخت را دیده اید! شما نمیتوانید درباره یک درخت یا یک انسان براساس یک فصل قضاوت کنید: همه حاصل انچه هستند و لذت، شوق و عشقی که از زندگیشان برمی آید فقط در انتها نمایان میشود، وقتی همه فصلها آمده و رفته باشند!

اگر در " زمستان" تسلیم شوید، امید شکوفایی " بهار" ، زیبایی "تابستان" و باروری "پاییز" را از کف داده اید!

 




موضوع مطلب :
سه شنبه 90 فروردین 30 :: 8:14 صبح ::  نویسنده : ئابا ژیار

رنج تلخ است ولی وقتی آن را به تنهایی می کشیم تا دوست را به یاری نخوانیم، برای او کاری می کنیم و این خود دل را شکیبا می کند طعم توفیق را می چشاند و چه تلخ است لذت را "تنها" بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی آزاردهنده ای ست "تنها" خوشبخت بودن. در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است در بهار هر نسیمی که خود را بر چهره ات می زند یاد "تنهایی" را در سرت زنده میکند "تنها" خوشبخت بودن خوشبختی ای رنج آور و نیمه تمام است " تنها" بودن ، بودنی به نیمه است و من برای نخستین بار در هستی ام رنج "تنهایی" را احساس کردم.




موضوع مطلب :
سه شنبه 90 فروردین 30 :: 8:9 صبح ::  نویسنده : ئابا ژیار

درد من تنهایی نیست،بلکه مرگ ملتی است که گدایی راقناعت، بی عرضگی راصبر،وباتبسمی برلب این حماقت راحکمت خداوندمی نامد(گاندی) آفرین




موضوع مطلب :

خب مسلمه که همه می‌پرسن چرا ؟!
یک مثال ساده:
آقا و خانومی که چند وقتی بود باهم ازدواج کرده بودن پس از مدتی اتفاقات جالبی واسشون رخ می ده
یه شب خانوم نمی ره خونه
فردا صبح در بازگشت به خونه آقا از خانومش سوال می کنه که دیشب کجا بودی ؟
خانوم هم جواب می ده که خونه ی یکی از دوستام بودم !!!
آقا بلافاصله بعد ازین جواب به 10 تا از بهترین دوستان خانمش تلفن می کنه و ازشون سوال می کنه که آیا خانومش دیشب پیش اونا بوده یا خیر ؟
همگی دوستان خانومه جواب می دن نه !!!!!
خب به همین راحتی می تونیم پی ببریم که خانوم ها دوستان خوبی نیستن و هیچ وقت نمیشه روشون حساب کرد
اما حالا چرا آقایون دوستان خوبی هستن و همیشه می تونین روشون حساب کنین
چند وقت بعد از این ماجرای آقا و خانومه !!!
آقا یه شب خونه نمی ره
و فردای اون شب در بازگشت به خونه این بار خانومه از آقا سوال می کنه که دیشب کجا بودی ؟
آقا بلافاصله جواب می ده که : خب، پیش یکی از دوستام بودم !!!
و خانوم بلافاصله به 10 تا از بهترین دوستای آقا زنگ می زنه و می گه که :
آیا آقا دیشب پیش اونا بوده یا خیر ؟
8 تا از دوستای آقا می گن که آره !!!!! آقا دیشب پیش ما بوده
و 2 تا هم می گن که هنوز هم پیش ماست !!!!!
به همین راحتی می تونین نتیجه بگیرین که دوستان مرد خیلی قابل اعتماد تر هستن و همیشه می شه روشون حساب کرد!خیلی خنده‌دار




موضوع مطلب :
سه شنبه 90 فروردین 30 :: 8:1 صبح ::  نویسنده : ئابا ژیار

لازم است گاهی از خانه بیرون بیایی و خوب فکر کنی ببینی باز هم می‌خواهی به آن خانهبرگردی یا نه؟!

لازم است گاهی از مسجد، کلیسا و ... بیرون بیایی و ببینی پشت سر اعتقادت چه میبینی ترس یا حقیقت ؟!

لازم است گاهی از ساختمان اداره بیرون بیایی، فکر کنی که چه‌قدر شبیه آرزوهای نوجوانیت است؟

لازم است گاهی درختی، گلی را آب بدهی، حیوانی را نوازش کنی، غذا بدهی ببینی هنوز از طبیعت چیزی در وجودت هست یا نه؟!

لازم است گاهی پای کامپیوترت نباشی، گوگل و ایمیل و فلان و بهمان را بی‌خیال شوی، با خانواده ات دور هم بنشینید ، یا گوش به درد دل رفیقت بدهی و ببینی زندگی فقط همین آهن‌پاره‌ی برقی است یا نه؟!!

لازم است گاهی بخشی از حقوقت را بدهی به یک انسان محتاج، تا ببینی در تقسیم عشق در نهایت تو برنده ای یا بازنده ؟!

لازم است گاهی عیسی باشی، ایوب باشی، انسان باشی ببینی می‌شود یا نه؟!

و بالاخره لازم است گاهی از خود بیرون آمده و از فاصله ای دورتر به خودت بنگری واز خود بپرسی که سالها سپری شد تا آن بشوم که اکنون هستم. آیا ارزشش را داشت ...؟!

 




موضوع مطلب :
سه شنبه 90 فروردین 30 :: 2:18 صبح ::  نویسنده : ئابا ژیار



ادامه مطلب ...


موضوع مطلب :

سه شنبه 90 فروردین 30 :: 2:2 صبح ::  نویسنده : ئابا ژیار

هیچ چیز ویرانگرتر از این نیست که متوجه شویم کسی که به آن اعتماد داشته
ایم عمری فریبمان داده است!!




موضوع مطلب :
سه شنبه 90 فروردین 30 :: 2:0 صبح ::  نویسنده : ئابا ژیار

زن مثل ویروسه ، اگه وارد زندگیت بشه:


> جیبها تو Search می‌کنه

> پولاتو Delete می‌کنه

> خانوادتو Edit می‌کنه

> ارتباط با دوستاتو Cut می‌کنه

دوستهای خودشو Paste میکنه

> موبایل‌تو Scan می‌کنه

> خوشی‌هاتو Cancel می‌کنه

اموالتو Rename میکنه

!!!Open رو Reject میکنه

هر چی قربون تصدقش بری تو Recycle Bin میکنه

هر چی منفی بهش گفتی Save میکنه

هر وقت باهات دعواش بشه همشونو Restore میکنه

روتو زیاد کنی Reboot تت میکنه

آخرش هم ، مخت رو Hang می‌کنه!!!!!

 




موضوع مطلب :
<   1   2   3   4   5   >>   >   
پیوندها
لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 32
  • بازدید دیروز: 2
  • کل بازدیدها: 173664