سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
jiyar
دوشنبه 90 فروردین 29 :: 1:1 صبح ::  نویسنده : ئابا ژیار

اون شب وقتی به خونه رسیدم دیدم همسرم مشغول آماده کردن شام است, دستشو گرفتم و گفتم: باید راجع به یک موضوعی باهات صحبت کنم. اون هم آروم نشست و منتظر شنیدن حرف های من شد. دوباره سایه رنجش و غم رو توی چشماش دیدم. اصلا نمی دونستم چه طوری باید بهش بگم, انگار دهنم باز نمی شد.

هرطور بود باید بهش می گفتم و راجع به چیزی که ذهنم رو مشغول کرده بود, باهاش صحبت می کردم. موضوع اصلی این بود که من می خواستم از اون جدا بشم. بالاخره هرطور که بود موضوع رو پیش کشیدم, از من پرسید چرا؟!

اما وقتی از جواب دادن طفره رفتم خشمگین شد و در حالی که از اتاق غذاخوری خارج می شد فریاد می زد: تو مرد نیستی

اون شب دیگه هیچ صحبتی نکردیم و اون دایم گریه می کرد و مثل باران اشک می ریخت, می دونستم که می خواست بدونه که چه بلایی بر سر عشق مون اومده و چرا؟

اما به سختی می تونستم جواب قانع کننده ای براش پیدا کنم, چرا که من دلباخته یک دختر جوان به اسم"دوی" شده بودم و دیگه نسبت به همسرم احساسی نداشتم.

من و اون مدت ها بود که با هم غریبه شده بودیم من فقط نسبت به اون احساس ترحم داشتم. بالاخره با احساس گناه فراوان موافقت نامه طلاق رو گرفتم, خونه, سی درصد شرکت و ماشین رو به اون دادم. اما اون یک نگاه به برگه ها کرد و بعد همه رو پاره کرد.

زنی که بیش از ده سال باهاش زندگی کرده بودم تبدیل به یک غریبه شده بود و من واقعا متاسف بودم و می دونستم که اون ده سال از عمرش رو برای من تلف کرده و تمام انرژی و جوانی اش رو صرف من و زندگی با من کرده, اما دیگه خیلی دیر شده بود و من عاشق شده بودم.

بالاخره اون با صدای بلند شروع به گریه کرد, چیزی که انتظارش رو داشتم. به نظر من این گریه یک تخلیه هیجانی بود.بلاخره مسئله طلاق کم کم داشت براش جا می افتاد. فردای اون روز خیلی دیر به خونه اومدم و دیدم که یک نامه روی میز گذاشته! به اون توجهی نکردم و رفتم توی رختخواب و به خواب عمیقی فرو رفتم. وقتی بیدار شدم دیدم اون نامه هنوز هم همون جاست, وقتی اون رو خوندم دیدم شرایط طلاق رو نوشته. اون هیچ چیز از من نمی خواست به جز این که در این مدت یک ماه که از طلاق ما باقی مونده بهش توجه کنم.

اون درخواست کرده بودکه در این مدت یک ماه تا جایی که ممکنه هر دومون به صورت عادی کنار هم زندگی کنیم, دلیلش هم ساده و قابل قبول بود: پسرمون در ماه آینده امتحان مهمی داشت و همسرم نمی خواست که جدایی ما پسرمون رو دچار مشکل بکنه!

این مسئله برای من قابل قبول بود, اما اون یک درخواست دیگه هم داشت: از من خواسته بود که بیاد بیارم که روز عروسی مون من اون رو روی دست هام گرفته بودم و به خانه اوردم. و درخواست کرده بود که در یک ماه باقی مونده از زندگی مشترکمون هر روز صبح اون رو از اتاق خواب تا دم در به همون صورت روی دست هام بگیرمو راه ببرم.

خیلی درخواست عجیبی بود, با خودم فکر کردم حتما داره دیونه می شه.

اما برای این که اخرین درخواستش رو رد نکرده باشم موافقت کردم.

وقتی این درخواست عجیب و غریب رو برای "دوی"تعریف کردم اون با صدای بلند خندید گفت:
به هر باید با مسئله طلاق روبرو می شد, مهم نیست داره چه حقه ای به کار می بره..

مدت ها بود که من و همسرم هیچ تماسی با هم نداشتیم تا روزی که طبق شرایط طلاق که همسرم تعین کرده بود من اون رو بلند کردم و در میان دست هام گرفتم.
هر دومون مثل آدم های دست و پاچلفتی رفتار می کردیم و معذب بودیم..
پسرمون پشت ما راه می رفت و دست می زد و می گفت: بابا مامان رو تو بغل گرفته راه می بره.

جملات پسرم دردی رو در وجودم زنده می کرد, از اتاق خواب تا اتاق نشیمن و از اون جا تا در ورودی حدود ده متر مسافت رو طی کردیم.. اون چشم هاشو بست و به آرومی گفت: راجع به طلاق تا روز آخر به پسرمون هیچی نگو!

نمی دونم یک دفعه چرا این قدر دلم گرفت و احساس غم کردم.. بالاخره دم در اون رو زمین گذاشتم, رفت و سوار اتوبوس شد و به طرف محل کارش رفت, من هم تنها سوار ماشین شدم و به سمت شرکت حرکت کردم.

روز دوم هر دومون کمی راحت تر شده بودیم, می تونستم بوی عطرشو اسشمام کنم. عطری که مدتها بود از یادم رفته بود. با خودم فکر کردم من مدتهاست که به همسرم به حد کافی توجه نکرده بودم. انگار سالهاست که ندیدمش, من از اون مراقبت نکرده بودم.

متوجه شدم که آثار گذر زمان بر چهره اش نشسته, چندتا چروک کوچک گوشه چماش نشسته بود,لابه لای موهاش چند تا تار خاکستری ظاهر شده بود!
برای لحظه ای با خودم فکر کردم: خدایا من با او چه کار کردم؟!

روز چهارم وقتی اون رو روی دست هام گرفتم حس نزدیکی و صمیمیت رو دوباره احساس کردم.

این زن, زنی بود که ده سال از عمر و زندگی اش رو با من سهیم شده بود.

روز پنجم و ششم احساس کردم, صیمیت داره بیشتر وبیشتر می شه, انگار دوباره این حس زنده شده و دوباره داره شاخ و برگ می گیره.

من راجع به این موضوع به "دوی" هیچی نگفتم. هر روز که می گذشت برام آسون تر و راحت تر می شد که همسرم رو روی دست هام حمل کنم و راه ببرم, با خودم گفتم حتما عظله هام قوی تر شده. همسرم هر روز با دقت لباسش رو انتخاب می کرد. یک روز در حالی که چند دست لباس رو در دست گرفته بود احساس کرد که هیچ کدوم مناسب و اندازه نیستند.با صدای آروم گفت: لباسهام همگی گشاد شدند.
و من ناگهان متوجه شدم که اون توی این مدت چه قدر لاغر و نحیف شده و به همین خاطر بود که من اون رو راحت حمل می کردم, انگار وجودش داشت ذره ذره آب می شد. گویی ضربه ای به من وارد شد, ضربه ای که تا عمق وجودم رو لرزوند. توی این مدت کوتاه اون چقدر درد و رنج رو تحمل کرده بود, انگار جسم و قلبش ذره ذره آب می شد. ناخوداگاه بلند شدم و سرش رو نوازش کردم.. پسرم این منظره که پدرش , مادرش رو در اغوش بگیره و راه ببره تبدیل به یک جزئ شیرین زندگی اش شده بود.
همسرم به پسرم اشاره کرد که بیاد جلو و به نرمی و با تمام احساس اون رو در آغوش فشرد.

من روم رو برگردوندم, ترسیدم نکنه که در روزهای آخر تصمیم رو عوض کنم. بعد اون رو در آغوش گرفتم و حرکت کردم. همون مسیر هر روز, از اتاق خواب تا اتاق نشیمن و در ورودی.دستهای اون دور گردن من حلقه شده بود و من به نرمی اون رو حمل می کردم,

درست مثل اولین روز ازدواج مون. روز آخر وقتی اون رو در اغوش گرفتم به سختی می تونستم قدم های آخر رو بردارم.

انگار ته دلم یک چیزی می گفت: ای کاش این مسیر هیچ وقت تموم نمی شد. پسرمون رفته بود مدرسه, من در حالی که همسرم در اغوشم بود با خودم گفتم:
من در تمام این سالها هیچ وقت به فقدان صمیمیت و نزدیکی در زندگی مون توجه نکرده بودم.


اون روز به سرعت به طرف محل کارم رانندگی کردم, وقتی رسیدم بدون این که در ماشین رو قفل کنم ماشین رو رها کردم, نمی خواستم حتی یک لحظه در تصمیمی که گرفتم, تردید کنم.


"دوی" در رو باز کرد, و من بهش گفتم که متاسفم, من نمی خوام از همسرم جدا بشم!

اون حیرت زده به من نگاه می کرد, به پیشانیم دست زد و گفت: ببینم فکر نمی کنی تب داشته باشی؟
من دستشو کنار زدم و گفتم: نه! متاسفم, من جدایی رو نمی خوام, این منم که نمی خوام از همسرم جدا بشم.

به هیچ وجه نمی خوام اون رو از دست بدم.

زندگی مشترک من خسته کننده شده بود, چون نه من و نه اون تا یک ماه گذشته هیچ کدوم ارزش جزییات و نکات ظریف رو در زندگی مشترکمون نمی دونستیم.
زندگی مشترکمون خسته کننده شده بود


نه به خاطر این که عاشق هم نبودیم بلکه به این خاطر که اون رو از یاد برده بودیم.

من حالا متوجه شدم که از همون روز اول ازدواج مون که همسرم رو در آغوش گرفتم و پا به خانه گذاشتم موظفم که تا لحظه مرگ همون طور اون رو در آغوش حمایت خودم داشته باشم. "دوی" انگار تازه از خواب بیدار شده باشه در حالی که فریاد می زد در رو محکم کوبید و رفت.


من از پله ها پایین اومدم سوار ماشین شدم و به گل فروشی رفتم.
یک سبد گل زیبا و معطر برای همسرم سفارش دادم.
دختر گل فروش پرسید: چه متنی روی سبد گل تون می نویسید؟
و من در حالی که لبخند می زدم نوشتم :

از امروز صبح, تو رو در آغوش مهرم می گیرم و حمل می کنم, تو روبا پاهای عشق راه می برم, تا زمانی که مرگ, ما دو نفر رو از هم جدا کنه.

************ ********* ********* ********* **

 

 

 




موضوع مطلب :
دوشنبه 90 فروردین 29 :: 12:57 صبح ::  نویسنده : ئابا ژیار

عنوان باهوش ترین دنیا متعلق به Kim Ung Yonga است که در سن 4 سالگی قادر به حل مسئل ریاضی انتگرال بود این مرد کره ای رکورد گینس را با IQ 210 به نام خود ثبت کرده است. در نظر بگیرید که آی کیو آلبرت انیشتن ??? بوده است!

آزمایش IQ این نابغه در دانشگاه سندفورد انجام شده است. Kim Ung قادر است به زبان های آلمانی، ژاپنی، کره ای و انگلیسی صحبت کند. در ادامه علاوه بر معرفی Kim Ung با دیگر نوابغ دنیا نیز آشنا خواهید شد.

Kim Ung در 8 مارس 1962 متولد شد و پدر و مادر او هر دو پروفسور بودند او در سن 16 سالگی مدرک دکترای فیزیک خود را از دانشگاه Colorado StateUniversity گرفت و سپس به کره جنوبی بازگشت و تصمیم گرفت از فیزیک به مهندسی عمران تغییر رشته دهد و در نتیجه مدرک دکترای عمران را نیز کسب کرد.

Kim Ung در کودکی شروع به شعر سرایاندن کرد و نقاش بسیار خوبی نیز بود.

Kim در سن 4 سالگی به دانشگاه Hanyang University دعوت شد و شروع به یادگیری فیزیک کرد و تا سن 7 سالگی در این دانشگاه ادامه تحصیل داد. او در سال 1970 و در سن 8 ساگلی توسط NASA به امریکا دعوت شد و در دانشگاه Corodo State University مدرک دکتر گرفت. او در سال 1974 و زمانی که دانشجوی این دانشگاه بود بعنوان محقق NASA مشغول به کار شد و تا سال 1978 که به کره جنوبی بازگشت با NASA همکاری کرد.

Marilyn vos Savant مانند عنوان های دیگر، هر کشوری دوست دارد عنوان باهوش ترین شخص دنیا را از آن خود کند. Mailyn vos Savant در 11 آگوست 1946 در امریکا بدنیا آمد ولی پدر و مادر او آلمانی و ایتالیایی بودند. IQ او در آزمایش های مختلف متفاوت بود و برابر با 167, 180, 195, 215 و 230 بوده است.

برخی Marilyn را باهوش ترین دنیا می دانند. او عنوان باهوش ترین زن دنیا را نیز دارد.

Marilyn ستونی به نام از Marilyn بپرسید داشت و در آن به حل معماهای منطقی و ریاضی می پرداخت و به سئوالات فیزیک، فلسفه، سیاست، طبیعت انسان و علوم مختلف دیگر پاسخ می داد.

یکی دیگر از برنده های احتمالی عنوان باهوش ترین دنیا، Christopher Michael Langan است.

Langan در سال 1952 و در امریکا متولد شد. IQ او بین 195 تا 210 گزارش شده است. Langan تئوری خاص خود را در رابطه با ذهن و واقعیت دارد و آن را Cognitive Theoretic Model of the Universe (مدل تئوری شناختی از جهان) نام گذاری کرده است.

گردآوری : پاتوق جوانان ایرانی

 




موضوع مطلب :
دوشنبه 90 فروردین 29 :: 12:42 صبح ::  نویسنده : ئابا ژیار

 

1. شروع گفتگو با اشاره کردن به یک فرد با انگشت و متهم کردن او برای چیزی.

 

2. استفاده از زبان "تو" برای مقصر کردن کسی. مثلاً "تو به من گفتی ساعت 7 خونه ‌ای، پس چی شد؟ تو منو ترسوندی. تو با این کارت به من احترام نگذاشتی."

 

3. فریاد زدن نام کسی با صدای بلند در محل ‌کار یا خانه (یادتان می‌آید والدینمان اینکار را با ما می‌کردند و ما اصلاً خوشمان نمی‌آمد؟ )

 

4. استفاده از یک لحن تند و بلند و زبان بدن منفی. گرد کردن چشم‌ها یا درآوردن صداهای ناامیدکننده.

 

5. قطع کردن حرف کسی که با شما صحبت می‌کند، به جای اینکه تا وقتی حرفهایش کامل تمام شود، به او گوش دهید.

 

6. استفاده از کلمات آزاردهنده و غیرمحترمانه برای توصیف کسی یا کسی که با او حرف می‌زنید.

 

7. استفاده از حرکات و اداهای تهدیدآمیز با دست و بدن، چه برای شوخی و چه جدی.

 

8. عدم توجه، پرت شدن حواستان توسط یک چیز دیگر مثل تلویزیون، کامپیوتر یا بچه‌ها.

 

9. دوری کردن از یک نفر و خودداری از برخورد با او.

 

10. زبان بدن منفی و بسته، مثل دست به سینه زدن یا پشت کردن به کسی.

 

اینها متداول‌ترین راه‌های تحریک و عصبانی کردن همدیگر است. تا می‌توانیم از این اشتباهات در روابطمان دوری کنیم.

 

یادمان باشد: برای به دست آوردن رابطه‌ای که همیشه آرزو داشتید و رسیدن به کسی که عاشقش هستید، باید کارهایی بکنید که قبلاً نکرده‌اید.

 




موضوع مطلب :
دوشنبه 90 فروردین 29 :: 12:31 صبح ::  نویسنده : ئابا ژیار

کسی که سخنانش نه راست است و نه دروغ ، فیلسوف است.


کسی که راست و دروغ برای او یکی است متملق و چاپلوس است.


کسی که پول میگیرد تا دروغ بگوید دلال است.


کسی که دروغ می گوید تا پول بگیرد گداست.


کسی که پول می گیرد تا راست و دروغ را تشخیص دهد قاضی است.


کسی که پول می گیرد تا راست را دروغ و دروغ را راست جلوه دهد وکیل است.


کسی که جز راست چیزی نمی گوید بچه است.


کسی که به خودش هم دروغ می گوید متکبر و خود پسند است.


کسی که دروغ خودش را باور می کند ابله است.


کسی که سخنان دروغش شیرین است شاعر است.


کسی که اصلا دروغ نمی گوید مرده است.


کسی که دروغ می گوید و قسم هم می خورد بازاری است.


کسی که دروغ می گوید و خودش هم نمی فهمد پر حرف است.


کسی که مردم سخنان دروغ او را راست می پندارند سیاستمدار است.


کسی که مردم سخنان راست او را دروغ می پندارند و به او می خندند دیوانه است.

 




موضوع مطلب :
دوشنبه 90 فروردین 29 :: 12:25 صبح ::  نویسنده : ئابا ژیار

یه روز یه آقایی نشسته بود و روزنامه می خوند که یهو زنش با ماهی

تابه می کوبه تو سرش.


مرده میگه: برای چی این کارو کردی؟


زنش جواب میده: به خاطر این زدمت که تو جیب شلوارت یه کاغذ پیدا

کردم که توش اسم سامانتا نوشته شده بود ...


مرده میگه: وقتی هفته پیش برای تماشای مسابقه اسب دوانی رفته

بودم اسبی که روش شرط بندی کردم اسمش سامانتا بود.

زنش معذرت خواهی می کنه و میره به کارای خونه برسه .

---------------------------------------------------------------------------------


نتیجه اخلاقی: خانمها همیشه زود قضاوت میکنند

--------------------------------------------------------------------------------
.

 

سه روز بعدش مرده داشته تلویزیون تماشا می کرده که زنش این بار با یه قابلمه ی بزرگ دوباره می کوبه تو سرش !


بیچاره مرده وقتی به خودش میاد می پرسه: چرا منو زدی؟

 

 

زنش جواب میده: آخه اسبت زنگ زده بود!

 

.

.

-----------------------------------------------------------------------------------
نتیجه اخلاقی 2: متاسفانه خانمها همیشه درست حس میکنند.

-----------------------------------------------------------------------------------




موضوع مطلب :
دوشنبه 90 فروردین 29 :: 12:12 صبح ::  نویسنده : ئابا ژیار

کردستان استانی سرسبز و خرم با وسعتی معادل 28 هزار و 203 کیلومتر مربع در غرب ایران و در مجاورت بخش شرقی کشور عراق قرار دارد.

این استان که در دامنه‌ها و دشت‌های پراکنده سلسله جبال زاگرس میانی قرار گرفته است، از شمال به استان‌های آذربایجان غربی و زنجان، از شرق به همدان و زنجان، از جنوب به استان کرمانشاه و از غرب به کشور عراق محدود است.

استان کردستان براساس آخرین تقسیمات کشوری در سال 1375دارای 8 شهرستان، 12شهر، 21 بخش، 78 دهستان و 1765 آبادی دارای سکنه بوده است. شهرستان‌های این استان عبارتند از: بانه،‌ بیجار، دیواندره، سقز،‌ سنندج،‌ قروه، کامیاران و مریوان. در حال حاضر استان کردستان با مجموعه شهرها،‌ روستاها و عشایری که در اقصی نقاط آن پراکنده شده و استقرار یافته‌اند، به یکی از نواحی در حال توسعه غرب کشور تبدیل شده و از پتانسیل‌های توریستی و تفرجگاهی بسیار خوبی برخوردار می باشد.


جغرافیای طبیعی و اقلیم استان کردستان

این استان منطقه‌ای کاملا‌ کوهستانی است که از مریوان تا دره قزل‌اوزن و کوه های زنجان جنوبی در مشرق گسترده شده است. ناهمواری‌های این استان که تحت ‌عنوان ناحیه کوهستانی کردستان مرکزی بررسی می‌شود، مشتمل ‌بر دو بخش غربی و شرقی است. این دو قسمت از نظر شکل پستی و بلندی و جنس زمین متفاوتند.قسمت وسیعی از سنندج، مریوان و سرزمین‌های اطراف آنها تا جنوب کردستان بخش کوهستانی غربی را تشکیل می‌دهد.

در این ناحیه، یکنواختی و سستی جنس زمین اشکال مشابهی را به وجود آورده که از ویژگی‌های آن کوه‌های گنبدی شکل با شیب یکنواخت و ملایم همراه با دره‌های باز است. این یکنواختی را طبقات آهکی سخت و سنگ‌های درونی که بین لایه‌های سست ظاهر می‌شوند،‌ درهم ریخته و آن را به صورت صخره‌های عریان درآورده است. نوع مشخص این ناهمواری‌ها، ناحیه کوهستانی چهل چشمه در بین مریوان و سقز است که دنباله پستی بلندی‌های این ناحیه را در جنوب و مشرق، تشکیل داده‌اند و دامنه غربی آن تا داخل کشور عراق کشیده شده است.

در این ناحیه شعبه‌های رود قزل‌اوزن در شرق و شمال شرقی و رود سیروان در حنوب چهره زمین را به‌طور کامل تغییر داده‌اند.بخش کوهستانی شرقی، قسمت‌های شرقی سنندج را دربرمی‌گیرد و درحد فاصل ناحیه غربی و شرقی،‌ یک رشته از ارتفاعات آتشفشانی شمالی- جنوبی را به‌وجود می‌آورد. [آشنایی با رودخانه های ایران]

در شرق این رشته کوه،‌ شهرستان‌های قروه و بیجار قرار گرفته‌اند که شکل زمین در آنها با پستی و بلندی‌های ناحیه غربی به کلی متفاوت است.

از ویژگی‌های این ناحیه، وجود یک حصار کوهستانی متشکل از سنگ‌های دگرگونی و رسوبی است که دشت‌های مرتفع هموار و تپه ماهوری را احاطه کرده است. در این ناحیه به استثنای کوه‌های بیجار، دشت‌های نسبتاً وسیعی نیز وجود دارد. این دشت‌ها به‌وسیله شعبه‌های رود قزل‌اوزن قطع شده و به صورت تپه ماهور درآمده‌اند. مرتفع‌ترین دشت این ناحیه «هوه‌تو» خوانده می‌شود که با دو هزار و دویست متر ارتفاع در شمال سنندج واقع شده است.

 

بلندترین کوه‌‌های این ناحیه،‌ شاه‌نشین در شمال بیجار،‌ شیدا در مرکز و پنجه علی بین قروه و سقز است.استان کردستان به‌طورکلی تحت تأثیر دو جریان عمده هوای گرم و سرد قرار دارد و اقلیم‌های گوناگونی را به‌وجود می‌آورد. بیشترین میزان بارش جوی در ناحیه غربی استان (شهرهای بانه و مریوان) حدود هشتصد میلی‌متر در سال و کمترین میزان بارندگی آن در ناحیه شرقی حدود چهارصد میلی‌متر در سال است. میزان نزولات جوی در قسمت مرکزی استان (شهرهای سقز و سنندج) نزدیک به پانصد میلی‌متر در سال است.تمام قلمرو استان در بهار و تابستان آب و هوایی خنک و معتدل دارد.

مقایسه ارقام میانگین دمای ماه‌های مختلف سال در مرکز استان نشان می‌دهد که متوسط دمای روزانه در اردیبهشت ماه شانزده و یک‌دهم و در مهر ماه شانزده و نه‌دهم درجه سانتی‌گراد است. میانگین دمای ماه‌های این دوره از بیست‌ودو تا بیست و هشت درجه سانتی‌گراد متغیر است. این درجه، دمای مطلوبی برای صنعت گردشگری می‌باشد. از این‌رو شش ماه از سال در مرکز استان کردستان برای جریان جهانگردی بهترین و مناسب‌ترین ایام به حساب می‌آید. سردترین ماه سال در شهرستان سنندج، بهمن ماه است که حداقل دمای آن به حدود یک درجه زیر صفر می‌رسد.

تعداد روزهای یخبندان در سنندج نود‌ودو روز در سال گزارش شده است.در پهنه استان کردستان پاره اقلیم‌های گوناگونی وجود دارد که در زیر به انواع و نواحی مشخص آن اشاره می‌شود:
دره میرآوا (امیرآباد) که زمستان‌های سرد و تابستان‌های معتدل دارد.
مسیر سنندج به سمت سقز (دشت اوباتو) که زمستان‌های معتدل دارد.
مسیرمریوان به دربنددزلی که زمستان‌های سرد با یخبندان‌های طولانی دارد و در فصل تابستان روزهای آن گرم و شب‌های آن خنک است.
ناحیه اورامانات که آب و هوای آن مرطوب و معتدل است.
مسیر سنندج به مریوان که اقلیمی نیمه خشک و نیمه مرطوب دارد.

نفوذ توده‌های مرطوب زمستانی و بهاری در مریوان و دریاچه زریوار تأثیر فراوانی در مرطوب و معتدل شدن هوای این ناحیه دارد. میزان رطوبت و بارش مناسب باعث ایجاد جنگل‌های انبوه بلوط و گونه‌های مختلف درختان جنگلی شده است. پوشش گیاهی این ناحیه مناظری شگفت‌انگیز و باشکوه دارند.از آنجا که تنوع اقلیمی همراه با سایر شرایط مناسب، از جاذبه‌های مهم در صنعت جهانگردی به‌شمار می‌رود و جهانگردان خواهان دمای مطلوب و مطبوعی (بیست‌وپنج- بیست‌ودودرجه سانتی‌گراد) هستند،‌ استان کردستان به‌ویژه در فصول بهار و تابستان از این نظر بسیار مناسب و دارای توانایی های جهانگردی قابل توجهی می باشد.

جغرافیای تاریخی استان

مردمان کرد آریایی نژاد هستند که چندین هزار سال قبل از میلاد به این منطقه مهاجرت کرده‌اند. تاریخ اقوام کرد تا قبل از اسلام چندان روشن نیست. در اسناد سومری و بابلی و اکدی و آشوری نام اقوامی دیده می‌شود که شباهت به کلمه کرد دارد، ولی از همه نزدیک‌تر چه از لحاظ زبان‌شناسی و چه از نظر جغرافیایی و چه از نظر توصیفی، نام قومی است به نام کردوخوی که در کتاب سفر جنگی گزنفون ذکر شده است.

این قوم در کوه‌ها و دره‌های میان عراق و ارمنستان و مخصوصاً‌ در محلی که امروزه «زخو» نامیده می‌شود و در شصت کیلومتری شمال غربی موصل در عراق قرار دارد، ساکن بوده‌اند. گزنفون، آنان را تا هنگامی که به جلگه‌های شمال رسیدند، تعقیب کردند و صدماتی نیز بر آنها وارد آوردند.پولیبیوس (دویست- یکصد و بیست ق.م) نیز از اقوامی که در قسمت‌هایی از آذربایجان کنونی زندگی می‌کردند و به‌نام «کورتییوی» یا کورتی‌ای خوانده می‌شدند، یاد می‌کند. استرابون و لیوی می‌گویند که این اقوام در فارس نیز ساکن بوده‌اند.

چنانکه در زمان ساسانیان و اوایل اسلام چادرنشینان کوهستان‌های فارس را کرد می‌خواندند. اگر تاریخ اقوام کرد در پیش از اسلام تاریک و مبهم است، تاریخ آنان در پس از اسلام در پرتو تألیفات مورخان اسلامی تا اندازه‌ای روشن‌تر است، ولی در این دوره هم، چون از کرد به‌طور فرعی و ثانوی- ضمن اخبار ممالک اسلامی- سخن به میان آمده، درباره تاریخ این قوم به‌طور اساسی و مستمر مطلب کاملی نوشته نشده است و فقط در دوره صفوی نخستین کتاب مهم درباره قوم کرد به زبان فارسی تدوین شده که همان شرفنامه بدلیسی است.

اعراب در تاریخ شانزده یا بیست هـ .ق. قلعه‌ها و استحکامات کردها را تصرف کردند. در بیست‌وسه هـ .ق. که سپاه عربی در ایالت فارس مشغول فتوحات بود، اکراد فارس در دفاع از فسا و دارابجرد شرکت داشتند. فتح شهر زور و داراباذ‌ که از شهرهای کردنشین بودند، در سال بیست‌ودو هـ .ق. صورت گرفت.ابوموسی اشعری در سال بیست و پنج کردان را سرکوب کرد. در سال سی‌ و هشت ه.ق اکراد ناحیه اهواز در قیام خریت ابن‌راشد برضد امیرالمؤمنین علی‌(ع) جانب خریت را گرفتند و پس از قتل خریت عده زیادی از ایشان کشته شدند.

در سال نود هـ .ق. اکراد فارس سر به شورش برداشتند و این شورش به‌وسیله «حجاج ابن یوسف ثقفی» سرکوب شد. در سال یکصد و چهل و هشت هـ .ق. اکراد موصل قیام کردند و منصور خلیفه عباسی، «خالد برمکی» را برای سرکوبی آنان به آنجا فرستاد و وی نیز شورش کردها را سرکوب کرد.در سال دویست و بیست و چهار هـ .ق. یکی از پیشوایان اکراد اطراف موصل به نام جعفر ابن فهرجیس برضد خلیفه معتصم سر به شورش گذاشت خلیفه سردار معروف خود آیتاخ را به جنگ او فرستاد.

آیتاخ پس از جنگی سخت جعفر را کشت و بسیاری از اکراد را مقتول یا اسیر کرد و امیران و زنان و اموال ایشان را به تکریت برد.در سال دویست و سی و یک هـ .ق. اکراد به اطراف اصفهان و فارس تاختند. یکی از سرداران ترک خلیفه به نام وصیف، پس از پیروزی، نزدیک به پانصد نفر از آ‌نان را به اسیری به بغداد برد.در سال دویست و هشتاد و یک هـ .ق. چادرنشینان عرب با اکراد در نواحی موصل و ماردین متحد شده و تحت رهبری حمدان ابن حمدون جنگ علیه معتضد را شروع کردند که به کشته شدن و اسارت گروهی از آنان منجر شد.

در سال سیصد و چهارده هـ .ق. در زمان خلافت المقتدر بالله و امارات ناصرالدوله حمدانی، در ناحیه موصل یک بار دیگر کردها سر به شورش برداشتند. در فاصله سال‌های سیصد و بیست و هفت و سیصد و چهل و پنج هـ .ق. شخصی به‌نام دیسم که از خوارج بود و پدری عرب و مادری کرد داشت، با گردآوری کردهای آذربایجان، با آل‌مسافر و دیگر حکمرانان آذربایجان به جنگ پرداخت و سرانجام گرفتار شد و در زندان درگذشت. در قرن‌های چهارم پنجم و ششم هجری، شدادیان که کرد بودند حکومت‌های مستقلی را در نواحی کردنشین تشکیل دادند.

 

خاندان شدادی از قبیله روادی بودند و دولت معروف ایوبی در مصروشام از همین خاندان برخاستند.در سال سیصد و نود و پنج هـ .ق. عضدالدوله دیلمی با کردهای موصل درگیر شد و پس از غلبه، قلاع آنها را ویران کرد و همه سران کرد را به قتل رسانید. در سال سیصد و هفتاد و سه هـ ‌‌.ق. محمدبن غانم همراه کردان برزکانی در حوالی قم علیه فخرالدوله دیلمی سر به شورش برداشت، لیکن فخرالدوله دیلمی سر به شورش برداشت، این در حالی بود که فخرالدوله به وسیله بدربن حسنویه با وی از در صلح و آشتی درآمد، اما دیری نپائید که سپاهی را روانه سرکوبی وی کرد.

محمدبن غانم در این پیکار شکست خورد و به اسارت سپاهیان فخرالدوله درآمد و در اسارت درگذشت.یکی از رویدادهای مهم دوران زمامداری شرف‌الدوله دیلمی (سیصد و هفتاد و دو- سیصد و هفتاد و نه هـ ‌‌.ق.) پیکار او در سال سیصد و هفتاد و هفت هـ ‌‌.ق. با بدربن حسنویه در کرمانشاه است که به پیروزی بدر و شکست شرف‌الدوله منجر شد. در نتیجه بدربن حسنویه بر قسمت مهمی از عراق عجم مسلط شد. وی در سال چهارصد و پنج هـ ‌‌.ق. به دست طایفه‌ای کرد که جورقان نام داشت،‌ کشته شد. شمس‌الدوله پسر فخرالدوله دیملی بلافاصله متصرفات وی را ضمیمه قلمرو خود کرد.

شاپور خواست (خرم‌آباد)، دینور، بروجرد، نهاوند،‌ اسدآباد و قسمتی از اهواز ازجمله متصرفات او بودند. ظاهراً اصطلاح کردستان را سلاجقه برای تمیز نواحی کردنشین از ولایت جبال عراق وضع کردند و آن ایالتی بود مشتمل بر سرزمین‌های بین آذربایجان و لرستان و قسمتی از اراضی سلسله جبال زاگرس که مرکز آن نیز در ابتدا ناحیه بهار در هجده کیلومتری شمال غربی همدان و بعدها چمچمال در نزدیک کرمانشاه امروزی بود. شهرهای کردستان در زمان حمله مغول از قتل و غارت مصون نماند. در زمان تیمور و ترکمانان قره‌قریونلو و آق‌قریونلو، کردستان و دیار بکر میدان تاخت و تاز سپاهیان تیمور و ترکمانان شد.

شاه اسماعیل اول- مؤسس سلسله صفویه‌ - به علت این که کردها پیرو مذهب تسنن بودند، چندان روابط حسنه‌ای با آنها نداشت، درمقابل، ‌سلاطین عثمانی در تقویت هرچه بیشتر کردان می‌کوشیدند. در دوره صفویه دولت ایران به قسمت وسیعی از کردستان آن روز تسلط داشت که دامنه‌های شرقی کوه‌های زاگرس را دربرمی‌گرفت.با تشکیل سلسله زندیه، برای نخستین بار در تاریخ ایران سلسله‌ای کردنژاد به سلطنت رسید.

در اواخر سلسله زندیه نیز طایفه دنبلی که یکی از طوایف بزرگ کرد بود، قسمتی از آذربایجان غربی را در تصرف داشتند و مرکز حکومت و قدرت آنها شهر خوی بود. در قرن نوزدهم میلادی بارها کردها در خاک عثمانی میل باطنی خود را برای رسیدن به استقلال و تشکیل دولتی کردزبان ظاهر کردند. در سال هزار و هشتصد و هفتاد و هشت میلادی شیخ عبیدالله نقشبندی به فکر تأسیس کردستان مستقل تحت حمایت دولت عثمانی افتاد. در سال هزار و هشتصد و هشتاد میلادی طرفداران وی، اطراف ارومیه، ساوجبلاغ، مراغه و میاندوآب را به تصرف خود درآوردند و سپاهیان ایران به زحمت توانستند تجاوز آنان را دفع کنند.

در سال هزار و نهصد و چهل و شش میلادی قاضی محمد همزمان با حضور قوای متفقین در ایران و حمایت دولت روسیه شوروی از او، جمهوری خلق کردستان را که مرکز آن مهاباد بود،تشکیل داد. پس از تخلیه کامل ایران از قوای متفقین و اعزام ارتش دولت مرکزی به نواحی آذربایجان و کردستان،‌ این شورش و جمهوری ناشی از آن نیز از هم متلاشی گردید.

شهرستان سنندج

گفته میشود قلعه سنه دژ (سنندج) را سلیمان‌خان اردلان والی کردستان در زمان شاه‌صفی (هزار و سی و هشت - هزار و پنجاه و دو هـ ‌‌.ق.) آباد ساخت و کلمه غم‌ها را که به حساب ابجد هزارو چهل و شش می‌شود ماده تاریخ آن قرار داد. هیچیک از جغرافی‌نویسان اسلامی، این شهر را به این اسم در آثار خود ذکر نکرده‌اند.

 

در گذشته به جای شهر سنندج فعلی شهری به نام سیر وجود داشت که این کلمه در فارسی به معنای سی‌سر است. مجاور سی‌سر، محلی بود به نام صدخانیه (صدخانه) که احتمالاً به مرور زمان این نام به سنه تغییر یافته است. سنندج مدت چهار قرن تحت حکومت حکام موروثی خاندان اردلان بود که نسبت خود را به ساسانیان می‌رسانیدند.

در جنگ‌های دولت‌های ایران و عثمانی در دوره صفویه، این خاندان گاه جانب ایران را می‌گرفتند و زمانی از عثمانی طرفداری می‌کردند. کریم‌خان زند در سال هزار و صد و چهل و شش هـ ‌‌.ق. سنندج را ویران کرد و پس از یک دوره هرج و مرج، خسروخان اردلان در سنندج مستقر شد. آغامحمد خان قاجار به پاس خدمات وی سنقر را نیز ضمیمه قلمرو حکومتی او کرد.

از سال هزار و دویست و چهارده تا هزار و دویست و چهل هـ ‌‌.ق. امان‌الله خان پسر خسروخان در سنندج حکومت کرد که در این مدت اصلاحات زیادی برای آبادانی و عمران شهر سنندج به عمل آمد. در حکومت رضاقلی‌خان اردلان بین اعضای این خاندان اختلافاتی به‌وجود آمد و پس از یک سلسله کشمکش‌ها، سرانجام امان‌الله خان برادر رضاقلی‌خان به حکومت رسید و درحقیقت این شخص آخرین والی موروثی سنندج بود که از ســــال هزار و دویست و شصت و پنج تا هزار و دویست و هشتاد و چهار هـ ‌‌.ق. حکومت کرد.

 

در سال هزار و دویست و هشتاد و چهار هـ ‌‌.ق. دولت مرکزی، حاج‌میرزا معتمد‌الدوله عموی ناصرالدین شاه را به حکومت کردستان منصوب کرد که تا سال هزار و دویست و نود و یک هـ .ق. در آنجا حکمرانی می‌کرد.در حال حاضر سنندج مرکز استان است و یکی از شهرهای زیبای استان کردستان و غرب کشور به حساب می آید.

مراکز دیدنی و تاریخی

امامزاده پیر عمر، امامزاده پیر محمد، امامزاده عبدالله، مسجد هاجره خاتون، دریاچه پشت سد قشلاق، دشت دهگلان، جنگل‌های سنندج، روستای نگِل، روستای صلوات آباد، کوه کوچسار، کوه شیخ معروف، کوه مسجد میرزا، کوه ملا کاووف کوه هوار برزه، کوه چرخ لان، کوه سراج الدین، پل قشلاق، پل شیخ، قلعه پلنگان، قلعه حسن آباد

[آشنایی با قلعه های ایران]

عمارت سالار سعید، عمارت مشیر، خانه آصف وزیری، عمارت وکیل الملک، عمارت امجد الاشراف

شهرستان بانه

پیش از اسلام طایفه‌ای زرتشتی به نام قه‌قو بر بانه حاکم بودند که در حمله اعراب و بعداز آن، اختیار دینی‌ها حکومت آن را به دست گرفتند. تا اواسط سده سیزدهم هجری نام اصلی شهر بانه به‌روژه (آفتابگیر) بود و قباله هایی نیز وجود دارد که در همه آنها مرکز بانه قصبه به‌روژه نامیده شده است. این شهر یک بار در قبل از جنگ جهانی اول و بار دیگر در جنگ جهانی دوم دچار آتش‌سوزی شدیدی شد. اکنون گورستان شمال شرقی شهر را بانه کهنه یا کهنه بانه می‌نامند.

علت تغییر نام و جابجا شدن محل شهر به واسطه شیوع بیماری‌های وبا و طاعون بود که هر چند سال یک بار شایع می‌شد و چون بازماندگان، محل اولیه را آلوده می‌پنداشتند، مجدداً در جای دیگری به ایجاد شهر و ده می‌پرداختند. آتش‌سوزی و جنگ‌های قبیله‌ای یکی دیگر از عوامل جابجا شدن محل شهر بود. در بانه، آبادی‌هایی به نام‌های نیزه دوکهنه، به روژه کهنه، سیاومه کهنه، آرمرده کهنه، توده کهنه و غیره هم شنیده می‌شود، ولی آبادی‌هایی نیز با همان نام‌ها بدون کلمه کهنه وجود دارد. نام بانه را از کلمه کردی Bon به معنی پشت بام و متأثر از ارتفاعات و نحوه استقرار و موقعیت شهر بانه می‌دانند.

 

ارتفاع هزارو پانصد و بیست و پنج متری شهر از سطح دریا و چشم‌انداز ارتفاعات اطراف آن موجب شده مردم برای رسیدن به شهر مسیر زیادی را به طرف سربالایی طی کنند. نام بانه را به معنی خانه (منظور اقامتگاه و آبادی و مسکن است) و اردو (منظور اردوگاه سربازان است) و پادگان (شهر دو قلعه بزرگ داشته) نیز تفسیر کرده‌اند.

مراکز دیدنی و تاریخی
زیارتگاه سلیمان بیک
دشت های بانه
جنگل‌های بانه
غار شووی
زرینه رود
رود بانه
سد باستانی شو
شهرتاریخی آرمرده

شهرستان بیجار

شهرستان بیجار در سال 1220 ه . ق توسط محمد خان گروسی حاکم گروس رونق یافته بازار شهر بیجار از آثار دوره صفویه است و در دوران قاجار مرمت شد. شهر بیجار با ارتفاع 1870 متر از سطح دریا به بام ایران ملقب شده و مردم منطقه اکثرا کشاورز هستند. سالیانه حدود یکصد هزار تن گندم در این منطقه تولید می‌شود و به همین جهت بیجار را انبار غله غرب نامیده اند. منطقه گروس دارای تمدنی کهن است و کتیبه هایی که در بعضی از نقاط آن کشف شده و به خط هیراتیک می باشد ثابت می کند که قبل از پیدایش دولت آشور (3000 سال قبل ) در این منطقه تمدن‌هایی وجود داشته است.


مراکز دیدنی و تاریخی
دشت بیجار
رود سیروان
چشمه آب تلخ
قلعه قمچقای
برج آجری اوشقون بابا

شهرستانِ دیوان دره

دیواندره یکی از شهرستان های بسیار زیبا و دیدنی استان کردستان است که در فاصله نودوپنج کیلومتری شمال سنندج واقع است. دیواندره امروزی یکی از کانون‌های درحال توسعه روستایی بود که یک دهه قبل به شهر تبدیل شده است. این شهرستان آب و هوایی معتدل و مطبوعی را دارا می باشد.

مراکز دیدنی و تاریخی
غار کرفتو
رود قزل اوزن
شهر صلوات آباد

شهرستان سقز

می گویند که این شهر با نام ایزیرتا در نخستین اتحاد ماد، پایتخت مادها بود. سرکردگان ماد در اطراف شهر استحکاماتی برای خود ساختند که از آن جمله زیویه و قپلانتوی کنونی (آدامائیت) را می‌توان نام برد. در این زمان سارگن دوم پادشاه آشور به سرزمین ماد تاخت، مادها شکست خوردند و ایزیرتا، زیویه و آدامائیت را ویران کرد.

پس از آن سکاها به تحدید بنای این شهر پرداختند و سقز را به نام اسکیت (ساکز) به‌عنوان پایتخت خود انتخاب کردند. نام امروز سقز از نام قوم سکه- سکا- اسکیت- سکز به یادگار مانده و سکز همان ساکز است. دو وجه تسمیه دیگر نیز برای این شهر نقل شده است؛ یکی به دلیل درخت حبه‌الخضر یا ون است که گویا در اطراف سقز وجود داشت و دیگر این که، این شهر را سه دختر ساخته‌اند و لذا سه قز (قز در ترکی به معنی دختر) نامیده می‌شد.شهر سقز سابقاً در دشتی در جنوب غربی شهر فعلی قرار داشت که اکنون به کهنه سقز یا سقز کهنه معروف است.

شهر فعلی ابتدا در اطراف بازار به‌وجود آمد و قدیمی‌ترین محله، همان محله بازار شهر است که بعداً در اثر ارتباط تبریز، سنندج و بانه طرفین جاده‌های آن آباد شد. در حال حاضر‌ موقعیت طبیعی و نحوه استقرار شهر در دامنه ارتفاعات و رودخانه‌ای که از کنار آن جاری است، این شهر را به یکی از زیباترین و دیدنی‌ترین شهرهای کردستان مبدل ساخته است.

مراکز دیدنی و تاریخی
قلعه زیویه
تپه زیویه
دشت های سقز
جنگلهای سقز
سیمینه رود

شهرستان قروه

در مورد شهر قروه می گویند که این شهر در دشت وسیعی در نودوسه کیلومتری شرق سنندج و شمال غربی همدان قرار دارد و از آغاز در طول جاده سنندج به طرف همدان توسعه یافته است. مرکز حکومت این شهر در گذشته روستای قصلان بود که توسط امان‌الله خان بزرگ، والی معروف کردستان در محوطه آن بناهایی از قبیل: قلعه، عمارت، مسجد، حمام،‌باغ و بیشه بزرگی احداث شده است.

در حال حاضر قروه به دلیل شرایط خاص زمین ساختی و چشمه‌های آب گرم و معدنی مورد توجه مسافرین و گردشگرانی است که به همین دلیل اقدام به مسافرت به این شهر می‌نمایند.

مراکز دیدنی و تاریخی
امامزاده گورگور
مسجد دارالاحسان [آشنایی با مساجد]
دشت قروه
کوه پنجه علی
کوه حسین بک
حمام قصلان
تپه بابا گورگور
عمارت خسرو آباد

شهرستان کامیاران

یکی دیگر از شهرستان های زیبا و سرسبز استان کردستان شهرستان کامیاران است. کامیاران یکی از شهرستان‌های تازه تأسیس استان کردستان می باشد که در فاصله شصت و پنج کیلومتری جنوب سنندج واقع شده است. ویژگی‌های عمومی، فرهنگی و مردم‌شناختی مردم این شهرستان نیز همانند سایر نواحی استان کردستان می‌باشد. این شهرستان در بهار و پاییز آب و هوای دلپذیری دارد و می‌تواند پذیرای دوستداران طبیعت باشد.

مراکز دیدنی و تاریخی
دشت کامیاران
دشت امیرآباد
چشمه آب معدنی گواز

شهرستان مریوان

این شهر بیش از یکصد سال سابقه تاریخی دارد. یکی از شاهزادگان قاجاربه نام فرهاد میرزا که کمی پیش از مشروطیت در این محل حکومت می‌کرد، در مریوان قلعه‌ای بنا کرد که جریان بنای آن را در کتیبه‌ای که به دیوار مسجد دارالاحسان (مسجد جامع سنندج) نصب کرده، شرح داده است. این شهر مرزی در همسایگی دولت عثمانی قرارداشت و به دستور ناصر‌الدین ‌شاه قاجار در سال هزار ودویست و هشتادودو هـ.ق قلعه‌ای مستحکم در آنجا احداث شد.

در سال هزارو دویست و هشتادو شش حاج فرهاد معتمد‌الدوله بر استحکام قلعه افزود و آن را شاه‌آباد نامید. در کنار همین قلعه نظامی، روستایی به ‌وجود آمد که به نام قلعه (مریوان) نامگذاری شد. در داخل شهر به دستور حاج معتمد‌ الدوله یک باب قنات، حمام و آب‌ انبار احداث شد. بعد از حاج فرهاد معتمد‌ الدوله، حاج محمد علیخان ظفر ‌الملک قلعه را وسعت داد و در داخل آبادی شاه آباد چندین باب منزل، یک کاروانسرا وقناتی دیگر احداث کرد.

بعدها کلیه این تأسیسات دراثر شورش وهرج ومرج عشایرکرد منطقه، ویران شد. در اوایل حکومت پهلوی، حاکم وقت در روستای موسک قلعه‌ای بنا نهاد که امروزه از آن به عنوان پادگان استفاده می‌شود و فاصله چندانی با شهر ندارد. وجود دریاچه زریوار در غرب شهر مریوان زیبایی خاصی به این شهر بخشیده و آن را به یک منطقه تفریحی و سیاحتی مبدل کرده است.

مراکز دیدنی و تاریخی
دریاچه زریوار
جنگلهای مریوان
اورامانات تخت
روستای درکی
کوه کانی چرمه
کوه سنا سره
کوه میانه
کوه پیازه
کوه تخت
سنگ نبشته اورامانات
قلعه ایمام

 




موضوع مطلب :
دوشنبه 90 فروردین 29 :: 12:5 صبح ::  نویسنده : ئابا ژیار

مدتها این بحث داغ بوده که کامپیوتر دختره یا پسر؟ خلاصه رای گیری میکنن و یه نتایجی به این شکل به دست میاد .محکوم نکنید بابا آماره دیگه:))

دخترها گفتند کامپیوتر مذکره ! به این دلایل:
?- وقتی بهش عادت میکنیم؛ فکر میکنیم بدون اون نمیتونیم کاری بکنیم .
?-با اونکه اطلاعات زیادی دارند ؛نادونن!بدون برنامه آماده هیچ کاری نمیکنن!
?-قراره مشکلات رو حل کنن ؛اما اغلب مشکل خودشونن!
?-همین که بهشون عادت میکنیم ؛ کاراییشونو از دست میدن !
?- نگاه کردن به history شون معمولا باعث میشه شاخ دربیاریم !

پسرها گفتند کامپیوتر مونثه! به این دلایل:
?-به غیر از خالقشون کسی از منطق درونیشون سر در نمیاره!
?- فهمیدن زبونشون مستلزم سالها رنج بردن و تلاش کردنه!
?-وقتی با هزار زحمت زبونشونو یاد میگیریم تازه میفهمیم یه زبون جدید اومده!
?-همین که پایبندش بشیم باید همه پولمونو خرج خرید لوازم جانبیش کنیم!!!
?-دائم باید update شون کنیم وگرنه کاراییشونو از دست میدن! جالب بود

 




موضوع مطلب :
یکشنبه 90 فروردین 28 :: 11:59 عصر ::  نویسنده : ئابا ژیار

ک گروه از هکرهای ایرانی، در پاسخ به تهدیدات اخیر عربستان و جنایات حکومت آل سعود و جنایات دولت های انگلستان و آمریکا، اقدام به حملات شدید به سرورهای سایت های انگلیسی، عربی، سایت هایی از اسراییل و آمریکا کرده اند که در این حملات، به 92 سایت دسترسی پیدا کردند.

به گزارش خبرنگار «تابناک»، این هکرها که خود را گروه «کلاه سیاه ها» معرفی کرده اند، در سایت های هک شده، شعارهایی چون «مرگ بر اسراییل»، «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر عربستان» قرار داده اند که در این پیام ها، عربستان، دست نشانده آمریکا و اسراییل عنوان شده است.

از سوی دیگر، این هکرها در پیام هایی که در دیگر سایت ها منتشر کرده اند، به عربستان سعودی و حامیان آن درباره حمله به ایران هشدار و اخطار داده اند که اگر این تهدیدها علیه جمهوری اسلامی ایران ادامه پیدا کند، به سایت های بیشتری حمله خواهد شد.

 




موضوع مطلب :
یکشنبه 90 فروردین 28 :: 11:54 عصر ::  نویسنده : ئابا ژیار

امریکا :


جنس: دختر

مکان: شمال اورگان، غرب ولایات المتحده

سن: بین بیست تا بیست و پنج

تحصیلات: فوق لیسانس رشته زیست شناسی، لیسانس بیوشیمی، دانشجوی دکترای میکروبیولوژی

موضوع پایان نامه: تاثیر میکرو ارگانیک های هوازی در محافظت گیاهان شاخه کریپتوناموس در برابر گرمایش جهانی

یک صحنه در حال فعالیت: دراز کشیده روی سینه، پاها باز ... در حال فیلمبرداری از تغییرات سبزینه یک گیاه 4.5 سانتی متری در اراضی حفاظت شده نوادا... به مدت 7 ساعت.

فعالیت های اجتماعی: عضو انجمن طرفدارن محیط زیست دختر زیر سی سال غرب آمریکا، عضو گروه حامیان طبیعت وحش اورگان، سخنران اجلاس ماهیانه گروه دانشجویان حافظ محیط زیست، عضو انجمن فارغ التحصیلان ارشد زیر سی سال، صاحب سایت اجتماعی "فمینیست های مذکر گرا" ، شعار نویس گردهمایی های بزرگ کالیفرنیا....

آخرین باری که یک مجله مد را ورق زد: سه سال پیش...وقتی که در اتاق انتظار دفتر یک وکیل زن نشسته بود.

نوع لباس: شلوار جین..کفش کوهنوردی..تی شرت سفید با نوشته Peace Now

نوع آرایش: ترم سوم دانشگاه فهمید مانیکور پدیکور چیست!!

قد: مایکل جکسون منهای 20 سانت

تاثیر وزنی: روی کاپوت بیفتد موتور پایین می آید

تعداد اس ام اس دریافتی: روزی سه تا

موضوع قالب اس ام اس: "رسیدی خونه عزیزم؟"

موضوع جالب روی دست: موی بلند در ناحیه ساعد

موسیقی مورد علاقه: کانتری

بیماری یا نارسایی: عطسه زیاد موقع طلوع آفتاب

محتویات داخل کوله: دستمال کاغذی، گوشی موبایل بلک بری، لپ تاپ، دفتر یادداشت، عینک دودی، دو سه تا خودکار، یک هندبوک رفرنس گیاه شناسی.. بلیط مترو
.......

ایران :

جنس: دختر

مکان: شمال غرب تهران، ایران

سن: بین بیست تا بیست و پنج

تحصیلات: فوق دیپلم برق شاخه الکترونیک ، دانشجوی لیسانس کامپیوتر شاخه نرم افزار

موضع پایان نامه: تاثیر زبان برنامه نویسی C پلاس پلاس بر روابط دختر و پسر

یک صحنه در حال فعالیت: دراز کشیده به پشت روی تخت، با خودکار اشعار ترانه جدید امینم روی ساعد دست نوشته می شود.

فعالیت های اجتماعی: تجمع در یک 206 با همکلاسی ها و کل کل دست فرمان با پسری که تویوتا کمری دارد.

آخرین باری که یک مجله مد را ورق زد: دیشب، ساعت دوازده و نیم.... در خانه دانشجویی دوستان و همین الان

نوع لباس: شلوار پلنگی گشاد، تی شرت مشکی با عکس "50 سنت" ، کتانی به سایز 52

نوع آرایش:

لب : بریتنی

مو: کامرون دیاز

تتو ابرو: آنجلینا جولی

سایه: شقایق فراهانی

سینه: رنه زوئلنگر

قد: یک چهار پایه + 20 سانت

تاثیر وزنی: روی کاپوت ماشین بیفتد.... دوباره بر می گردد بالا !

تعداد اس ام اس دریافتی: روزی 167 تا

موضوع قالب اس ام اس: جغرافیا،فمینیسم، حکومت، لباس، جک، جواهر شناسی، عشق، روابط زن و شوهر، شب، ،سلامت جسمی روحی و کلمات قصار آنتونی رابینز

موضوع جالب روی دست: جای تیغ روی مچ

موسیقی مورد علاقه: هیوی متال

بیماری یا نارسایی: سوء تغذیه، میگرن مزمن، افسردگی شدید، زخم معده، پوکی استخوان، ریزش مو، عرق کف دست، پرخاشگری

محتویات داخل کوله: کبریت، چاقو، ام پی تری پلیر، گیم دستی پلی استیشن، لاک ناخن، استون، رژ، جزوه دانشگاه،مهره مار، یک اتود، سی دی آهنگ های رضا پیشرو و زدبازی، یک بسته اولترا لایت

 

 

 




موضوع مطلب :
یکشنبه 90 فروردین 28 :: 2:39 عصر ::  نویسنده : ئابا ژیار

دیابت یکی از مشهورترین و قدیمی‌ترین بیماری‌هاست و شاید به همین دلیل است که باورهای نادرست فراوانی به این بیماری تعلق دارد. اگر شما نیز به دیابت مبتلا هستید یا از میان اطرافیان‌تان کسی مبتلا به این بیماری است، ممکن است باورهای مختلفی از این بیماری در ذهن خود داشته باشید که این نوشته تلاش می‌کند برخی از آنها را در ذهن شما اصلاح کند.

1. برخی معتقدند دیابت بیماری افراد خاصی است که بیش از حد قند و شیرینی‌جات مصرف می‌کنند.
مصرف زیاد و دایمی مواد قندی به‌خصوص قندهای ساده، می‌تواند در دراز مدت به فرسودگی و خستگی سلول‌های بتا، بینجامد اما این دلیل نمی‌شود که هر کس قند زیاد مصرف می‌کند، مبتلا به دیابت می‌شود.

2. برخی از دیابتی‌ها با طب سوزنی، حجامت، انرژی‌درمانی و... سعی در کنترل قندخون خود دارند.
طب سوزنی، حجامت، انرژی درمانی و این قبیل اقدامات، ریشه علمی و آکادمیک در درمان دیابت ندارند و با عوارض همراه‌اند. البته بعضی از داروهای گیاهی و گیاهان دارویی در کاهش قندخون تا حدودی موثرند ولی هرگز نمی‌توانند به تنهایی جای داروهای شیمیایی (قرص‌ها) ضددیابت و یا انسولین را بگیرند.

3. تزریق انسولین موجب تصلب شرایین و افزایش فشار خون می‌شود. خیر.
تزریق انسولین به هیچ وجه موجب تصلب شرایین نمی‌شود. پیش از این محققان حدس می‌زدند که ممکن است تزریق انسولین در ایجاد مشکلات ناشی از تصلب شرایین دخیل باشد و یا خود به نوعی موجب بروز آن و نیز افزایش فشار خون گردد، در حالی که ابداً چنین نیست. حتی باور غلطی وجود دارد که تزریق انسولین موجب افزایش وزن و چاقی می‌شود، بنابراین چون یک فرد دیابتی نباید اضافه وزن داشته باشد، پس مصرف انسولین به هیچ‌وجه مناسب نخواهد بود. در پاسخ به این نظریه باید گفت تمامی ‌محققان بر این عقیده‌اند که فواید مصرف انسولین و اهمیت آن در کنترل دیابت و حفظ قندخون در محدوده هدف، بسیار مهم‌تر از افزایش وزن است.

4. تا زمانی که مجبور نیستم انسولین تزریق کنم، بیماری‌ام جدی نیست.
تعداد قابل‌ملاحظه‌ای از افراد به این باور اعتقاد دارند ولی حقیقت این است که دیابت غیروابسته به انسولین هم اگر تحت کنترل قرار نگیرد، می‌تواند به شکل ویرانگری سطح گلوکز را بالا برد و آنها را دچار عوارض جدی این بیماری کند.

5. تریاک می‌تواند قندخون را کنترل کرده و دیابت را درمان کند و در طب سنتی مصرف کم آن به بیماران دیابتی توصیه می‌شده است.
تریاک و یا هر ماده مخدر دیگر هیچ نقشی در درمان اساسی دیابت ندارند. تحقیقات بسیاری نیز در این مورد شده ولی تاثیر تریاک در درمان دیابت به اثبات نرسیده است. مصرف تریاک و اعتیاد به آن، در واقع از چاله به چاه افتادن است و اعتیاد را برای بیمار دیابتی به همراه دارد.

6. افراد دیابتی هرگز نباید شکلات و شیرینی مصرف کنند.
فرد دیابتی می‌تواند این‌گونه تنقلات را جزیی از برنامه غذایی روزانه خود به شمار آورد و یا در کنار مصرف آنها به ورزش کردن بپردازد تا قند وارد شده به درون خون سریع‌تر جذب سلول‌ها شود و یا اصطلاحا بسوزد اما در مصرف این خوراکی‌ها باید اعتدال را رعایت کرده و از رژیم غذایی پزشک معالج خود پیروی کند.

7. مصرف محصولات دیابتی موجود در بازار محدودیتی ندارد زیرا این شکلات‌ها و شیرینی‌ها و مرباها بدون شکر و به اصطلاح suger free هستند.
درست است که در ترکیب این محصولات (البته آنهایی که مجوز وزارت بهداشت دارند) به جای قند طبیعی از نوعی شیرین‌کننده مصنوعی به نام آسپارتام استفاده شده است اما این محصولات اگرچه قند ندارند ولی دیگر ترکیبات آنها حاوی کالری است و این افزایش کالری روزانه دیابتی‌ها است که برای آنها مشکل آفرین می‌شود.

8. افراد دیابتی باید حتما از غذاهای خاص و ویژه‌ای استفاده کنند.
رژیم غذایی افراد دیابتی، سالم‌ترین رژیم غذایی برای همه محسوب می‌شود زیرا حاوی حداقل میزان چربی‌ها (اشباع شده و ترانس)، میزان متعادلی شکر و نمک، مواد غذایی سبوس‌دار، سبزی‌ها و میوه‌ها است. در عین حال، این بحث مطرح است که افراد دیابتی باید حداقل میزان مواد نشاسته‌ای مانند نان، سیب‌زمینی و ماکارونی را مصرف کنند. در این باره باید گفت مواد غذایی نشاسته‌ای، بخشی از یک رژیم غذایی سالم را تشکیل می‌دهند. آنچه مهم است، مقدار مصرفی آنهاست. برای اکثر دیابتی‌ها مصرف 3 تا 4واحد از مواد غذایی حاوی نشاسته بلامانع است. همچنین غلات سبوس‌دار، منابع خوبی برای تأمین فیبر مورد نیاز بدن نیز به‌شمار می‌روند و به حفظ سلامت نیز کمک می‌کنند.

9. افراد دیابتی بیشتر در معرض ابتلا به سرماخوردگی یا آنفلوآنزا قرار دارند. خیر.
علت اینکه به افراد دیابتی توصیه می‌شود که در آغاز فصول سرد سال از واکسن آنفلوآنزا استفاده کنند، آن است که وجود هر نوع عفونت در بدن فرد دیابتی کنترل قند خون او را با مشکل مواجه می‌سازد و احتمال داشتن قند بالا در طول روز را افزایش می‌دهد و در دیابتی‌های نوع 1 خطر بروز کتواسیدوز را به وجود می‌آورد.

10. میوه‌ها سرشار از ویتامین و مواد مورد نیاز بدن هستند.
به همین علت می‌توانند به میزان دلخواه مصرف شوند. این درست است که میوه‌ها بسیار مغذی و حاوی فیبر و انواع ویتامین‌ها و املاح معدنی هستند و باید در رژیم غذایی روزانه افراد موجود باشند ولی مصرف آنها به میزان دلخواه مجاز نیست. برای آنکه بدانید بدن شما به‌طور روزانه به چه میزان میوه نیاز دارد، از پزشک معالج‌تان راهنمایی بخواهید.

11. دیابت نوع دوم خفیف‌تر از نوع اول است؟ دیابت خفیف وجود ندارد و هر نوع دیابتی باید جدی تلقی شده و کنترل شود. در غیر این صورت به عوارض شدید منجر می‌شود.

12. همه دیابتی‌ها بالاخره بینایی خودشان را از دست خواهند داد.
درست است که دیابتی‌ها ریسک عوارض این بیماری (مانند نابینایی، مشکلات قلبی‌عروقی، ناراحتی‌های کلیوی و...) را خواهند داشت ولی اگر سطح قند خون خود را در حد طبیعی حفظ نمایند، احتمال بروز این عوارض بسیار کم شده و می‌توانند یک زندگی عادی بدون عوارض بیماری را تجربه نمایند.

13. اگر شما چاق هستید یا اضافه وزن دارید، حتما به دیابت نوع 2 مبتلا خواهید شد.
اگرچه چاقی یکی از عوامل خطر اصلی ابتلا به دیابت است اما سایر فاکتورهای خطر مثل سابقه خانوادگی، قومی و سن نیز می‌توانند نقش مهمی داشته باشند.

متاسفانه، خیلی از مردم تنها بعضی فاکتورهای خطر را در نظر می‌گیرند. بعضی از افراد تصور می‌کنند که وزن، تنها فاکتور خطر ابتلا به دیابت نوع 2 است.

 

واقعیت آن است که اکثر افراد چاق به دیابت نوع 2مبتلا نمی‌شوند و خیلی از افراد مبتلا نیز وزن مناسب یا اضافه وزن خفیف دارند اما از آنجا که وزن از فاکتورهای خطری است که شما می‌توانید آن را کنترل نمایید، در پیشگیری و درمان دیابت ارزش بیشتری دارد اما باز هم تنها عامل نیست.

از طرف دیگر خیلی از مردم نیز علت ابتلا به دیابت را عوامل ارثی می‌دانند، در نتیجه برای شیوه زندگی صحیح ارزشی در این زمینه قایل نیستند و فکر می‌کنند آنها هرگونه که زندگی کنند، تنها اگر عامل ارثی ابتلا به دیابت را داشته باشند، به این بیماری مبتلا خواهند شد.

 

واقعیت آن است که اگرچه عامل ارث نیز مهم است ولی شما می‌توانید با شیوه زندگی صحیح از ظهور عوامل ارثی جلوگیری نمایید و یا آن را به تاخیر انداخته و حتی کنترل کنید.

14. نیازی به اندازه‌گیری قند خون نیست چون اگر قند خون‌مان بالا یا پایین برود، آن را حس می‌کنیم.
این عقیده خطرناک است چون این روش فقط بعضی اوقات درست است و در اکثر موارد شما نمی‌توانید عکس‌العمل مناسب را انجام دهید. اندازه‌گیری و تشخیص هیپوگلیسمی‌ با احساس یا هر روش دیگری خیلی سخت است و انجام آن بدون تست‌های معمول اندازه‌گیری گلوکز خون مانند پرواز کردن بدون چتر نجات است.

 

دیابتی‌ها و تزریق انسولینبرخی می‌گویند دیابت به علت کمبود انسولین به وجود می‌آید و درمان آن فقط انسولین است. بله، ولی این مطلب فقط در مورد دیابت نوع یک واقعیت دارد نه نوع دو. دیابت نوع یک، برای درمان نیازمند انسولین است و درمان آن منحصرا هورمون معروف انسولین است.

دیابت نوع دو، یک بیماری شیوه زندگی است و درمان آن تغییر در شیوه زندگی است و با اصلاح عادت‌ها، رفتارها و نوع تغذیه و تحرک جسمانی و اجتناب از استرس‌ها و ترک سیگار و حفظ وزن مطلوب بدن و در صورت لزوم استفاده از قرص‌های مخصوص ضددیابت و در مرحله آخر استفاده از انسولین می‌توان این بیماری را کنترل کرد.

 

در این نوع دیابت، مشکل نبود انسولین نیست، حتی انسولین ممکن است زیاد هم باشد اما بی‌اثر است و گیرنده‌های انسولین جواب نمی‌دهند.
از برنامه غذایی روزانه خود به شمار آورد و یا در کنار مصرف آنها به ورزش کردن بپردازد تا قند وارد شده به درون خون سریع‌تر جذب سلول‌ها شود و یا اصطلاحا بسوزد اما در مصرف این خوراکی‌ها باید اعتدال را رعایت کرده و از رژیم غذایی پزشک معالج خود پیروی کند.

 

 




موضوع مطلب :
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >   
پیوندها
لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 22
  • بازدید دیروز: 2
  • کل بازدیدها: 173654