سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
jiyar
سه شنبه 90 فروردین 30 :: 1:54 صبح ::  نویسنده : ئابا ژیار

چوپانی گله را به صحرا برد به درخت گردوی تنومندی رسید.
از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد که ناگهان گردباد سختی در گرفت،
خواست فرود آید، ترسید. باد شاخه ای را که چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف می برد.
دید نزدیک است که بیفتد و دست و پایش بشکند.
در حال مستاصل شد...
از دور بقعه امامزاده ای را دید و گفت:
ای امام زاده گله ام نذر تو، از درخت سالم پایین بیایم.
قدری باد ساکت شد و چوپان به شاخه قوی تری دست زد و جای پایی پیدا کرده و خود را محکم گرفت.
گفت:
ای امام زاده خدا راضی نمی شود که زن و بچه من بیچاره از تنگی و خواری بمیرند و تو همه گله را صاحب شوی.
نصف گله را به تو می دهم و نصفی هم برای خودم...
قدری پایین تر آمد.
وقتی که نزدیک تنه درخت رسید گفت:
ای امام زاده نصف گله را چطور نگهداری می کنی؟
آنهار ا خودم نگهداری می کنم در عوض کشک و پشم نصف گله را به تو می دهم.
وقتی کمی پایین تر آمد گفت:
بالاخره چوپان هم که بی مزد نمی شود کشکش مال تو، پشمش مال من به عنوان دستمزد.
وقتی باقی تنه را سُرخورد و پایش به زمین رسید نگاهی به گنبد امامزاده انداخت و گفت:
مرد حسابی چه کشکی چه پشمی؟
ما از هول خودمان یک غلطی کردیم
غلط زیادی که جریمه ندارد. !!!!!!!!!!!!!!!




موضوع مطلب :
سه شنبه 90 فروردین 30 :: 1:37 صبح ::  نویسنده : ئابا ژیار

گفته می شود که حمید مصدق عاشق فروغ فرخزاد بوده است که به هم نرسیده بودندو یکی از اشعار آنها در وصف هم به قرار زیر است

 

شعر زیبای حمید مصدق:

تو به من خندیدی و نمی دانستی

من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم

باغبان از پی من تند دوید

سیب را دست تو دید

غضب آلود به من کرد نگاه

سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک

و تو رفتی و هنوز،

سالهاست که در گوش من آرام آرام

خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم

و من اندیشه کنان غرق در این پندارم

که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت

 

 

جواب زیبای فروغ فرخ زاد:

من به تو خندیدم

چون که می دانستم

تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی

پدرم از پی تو تند دوید

و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه

پدر پیر من است

من به تو خندیدم

تا که با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم

بغض چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من و

سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک

دل من گفت: برو

چون نمی خواست به خاطر بسپارد گریه تلخ تو را ...

و من رفتم و هنوز سالهاست که در ذهن من آرام آرام

حیرت و بغض تو تکرار کنان

می دهد آزارم

و من اندیشه کنان غرق در این پندارم

که چه می شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت

 

 

 

 




موضوع مطلب :
سه شنبه 90 فروردین 30 :: 1:30 صبح ::  نویسنده : ئابا ژیار

آبمیوه‌های طبیعی غالبا نمی‌توانند پوسیدگی ایجاد کنند مگر آب مرکبات آن هم به شرطی که زیاد و در دفعات متناوب استفاده شوند....

1آبمیوه‌های مصنوعی به دلیل دارا بودن مقادیر زیاد ساکاروز در صورتی که زیاد مصرف شوند و پس از مصرف دهان شست‌وشو داده نشود، می‌توانند سبب ایجاد پوسیدگی شوند.
2 مواد قندی مورد استفاده در آبمیوه‌های مصنوعی غالبا ساکاروز و گلوکز است در حالی که قند آبمیوه‌های طبیعی یک قند دوکربنه به نام فروکتوز است.
3 تمام آبمیوه‌ها به طور کلی مفید هستند اما آبمیوه‌های اسیدی می‌توانند سبب از بین رفتن مینای دندان به واسطه سایش شوند.
4 استفاده از دهانشویه در این مورد خاص واجب نیست؛ هر چند استفاده از دهانشویه‌ها به طور مرتب توصیه می‌شود. البته پس از مصرف آبمیوه‌های اسیدی بهتر است حداقل از مسواک زدن اجتناب شود تا مینا فرصت بازگشت به حالت نرمال را داشته باشد.
5 آبمیوه‌های قنددار به دندان کودکان آسیب می‌رساند؛ کودکانی که به صورت دائمی عادت دارند از آبمیوه‌ها استفاده کنند باید به صورت منظم توسط دندان‌پزشک معاینه شوند. آبمیوه‌هایی که در بسته‌بندی‌های رنگارنگ به بازار عرضه می‌شوند برای داشتن طعم بهتر و مورد رضایت مصرف‌کنندگان، با شکر شیرین می‌شوند.
به این ترتیب این شکر زمینه مساعدی را برای تخریب و پوسیدگی بافت‌های دندانی ایجاد می‌کند. آبمیوه‌ها و عصاره اسیدی آنها می‌توانند با اثر روی کل سطح دندان باعث پوسیدگی‌شان شوند. تماس هر روزه دندان با آبمیوه‌ها می‌تواند باعث تخریب پیشرونده مینای دندان شود.
6 اگر والدین نمی‌توانند به هیچ‌وجه عادت نوشیدن مکرر آبمیوه‌ را از سر کودکشان بیندازند، سعی کنند نوشیدنی‌های اسیدی را همراه وعده‌های غذایی به کودکشان بدهند و برای مصرف نوشابه‌ها حتما از نی استفاده کنند.
7 مصرف آبمیوه درست قبل از خواب برای کودکان بیشترین ضرر را دارد. چون کودک درست پس از مصرف این نوشابه‌های قنددار می‌خوابد و چند ساعت این مواد قندی در تماس با مینای دندان باقی می‌مانند و باکتری‌ها فرصت دارند روی این مواد واکنش شیمیایی انجام دهند و اسیدهای پوسیدگی‌زا را تولید کنند. کودکانی که به مصرف چنین آبمیوه‌هایی قبل از خواب در مدت زمان طولانی عادت دارند، ممکن است دچار پوسیدگی‌های شدید و گسترده دندانی شوند.
به والدین توصیه می‌شود در صورت امکان قبل از خواب به کودک آبمیوه ندهند و در صورت مصرف این مایعات قبل از خواب، دندان‌های کودک را مسواک بزنند یا با گاز استریل پاک کنند.

 




موضوع مطلب :
سه شنبه 90 فروردین 30 :: 1:26 صبح ::  نویسنده : ئابا ژیار

من مورچه ای رو مسخره می کردم که سال ها عاشق یک تفاله ی چایی بود خودم رو فراموش کردم که زمانی عاشق آشغالی بودم که فکر می کردم آدمه!!!!!!!!!!!!




موضوع مطلب :
سه شنبه 90 فروردین 30 :: 1:23 صبح ::  نویسنده : ئابا ژیار

آنها فقط از «فهمیدن» تو می‌ترسند. از «تن» تو- هر چقدر هم که قوی باشد- ترسی ندارند. از گاو که گنده‌تر نمی‌شوی، میدوشندت! از خر که قوی‌تر نمی‌شوی، بارت می‌کنند! از اسب که دونده‌تر نمی‌شوی، سوارت می‌شوند!، اما آنها فقط از «فهمیدن» تو می‌ترسند...........




موضوع مطلب :
سه شنبه 90 فروردین 30 :: 1:20 صبح ::  نویسنده : ئابا ژیار

ما اکنون در دسترس نیستیم؛ لطفا" بعد از شنیدن صدای بوق پیغام بگذارید:

. اگر شما یکی از بچه های ما هستید؛ شماره 1 را فشار دهید.

· اگر می خواهید بچه تان را نگه داریم؛ شماره 2 را فشار دهید.

· اگر می خواهید ماشین را قرض بگیرید؛ شماره 3 را فشار دهید.

· اگر می خواهید لباسهایتان را تعمیر کنیم؛ شماره 4 را فشار دهید.

· اگر می خواهید بچه تان امشب پیش ما بخوابد؛ شماره 5 را فشار دهید.

· اگر می خواهید بچه تان را از مدرسه برداریم ؛ شماره 6 را فشار دهید.

· اگر می خواهید برای مهمانان آخر هفته تان غذا درست کنیم ؛ شماره 7 را فشار دهید.

· اگر می خواهید امشب برای شام بیایید؛ شماره 8 را فشار دهید.

· اگر پول می خواهید؛ شماره 9 را فشار دهید.

· اما اگر می خواهید ما را برای شام دعوت کنید یا ما را به گردش ببرید، بگویید، ما داریم گوش می کنیم!!

 




موضوع مطلب :
سه شنبه 90 فروردین 30 :: 1:17 صبح ::  نویسنده : ئابا ژیار

سخت است فهماندن چیزی به کسی که برای نفهمیدن آن پول می گیرد ..............




موضوع مطلب :
سه شنبه 90 فروردین 30 :: 1:14 صبح ::  نویسنده : ئابا ژیار

چیزی برای نگرانی وجود نداره فقط دو چیز وجود داره که نگرانش باشی: اینکه سالمی یا مریضی. اگر سالم هستی، دیگه چیزی نمونده که نگرانش باشی؛ اما اگه مریضی، فقط دو چیز وجود داره که نگرانش باشی: اینکه دست آخر خوب می شی یا می میری. اگه خوب شدی که دیگه چیزی برای نگرانی باقی نمی مونه؛ اما اگه بمیری، دو چیز وجود داره که نگرانش باشی: اینکه به بهشت بری یا به جهنم. اگر به بهشت بری، چیزی برای نگرانی وجود نداره؛ ولی اگه به جهنم بری، اون قدر مشغول احوالپرسی با دوستان قدیمی می شی که وقتی برای نگرانی نداری! پس در واقع هیچ وقت هیچ چیز برای نگرانی وجود نداره!!شوخی




موضوع مطلب :
سه شنبه 90 فروردین 30 :: 1:9 صبح ::  نویسنده : ئابا ژیار

از نظر انسانها سگها حیواناتی با وفا و مفید هستند ولی از نظر گرگها، سگها گرگهایی بودند که تن به بردگی دادند تا در آسایش و رفاه زندگی کنند!




موضوع مطلب :
سه شنبه 90 فروردین 30 :: 1:8 صبح ::  نویسنده : ئابا ژیار

روزی تصمیم گرفتم که دیگر همه چیز را رها کنم. شغلم ‏را، دوستانم را، زندگی ام را!
به جنگلی رفتم تا برای آخرین بار با خدا ‏صحبت کنم. به خدا گفتم: آیا می‏ توانی دلیلی برای ادامه زندگی برایم بیاوری؟
و جواب ‏او مرا شگفت زده کرد.
او گفت : آیا درخت سرخس و بامبو را می بینی؟
پاسخ دادم : بلی.
فرمود: ‏هنگامی که درخت بامبو و سرخس راآفریدم، به خوبی ازآنها مراقبت نمودم. به آنها نور ‏و غذای کافی دادم. دیر زمانی نپایید که سرخس سر از خاک برآورد و تمام زمین را فرا ‏گرفت اما از بامبو خبری نبود. من از او قطع امید نکردم. در دومین سال سرخسها بیشتر ‏رشد کردند و زیبایی خیره کننده ای به زمین بخشیدند اما همچنان از بامبوها خبری نبود. ‏من بامبوها را رها نکردم. در سالهای سوم و چهارم نیز بامبوها رشد نکردند. اما من ‏باز از آنها قطع امید نکردم. در سال پنجم جوانه کوچکی از بامبو نمایان شد. در ‏مقایسه با سرخس کوچک و کوتاه بود اما با گذشت 6 ماه ارتفاع آن به بیش از 100 فوت ‏رسید. 5 سال طول کشیده بود تا ریشه ‏های بامبو به اندازه کافی قوی شوند.. ریشه هایی ‏که بامبو را قوی می‏ ساختند و آنچه را برای زندگی به آن نیاز داشت را فراهم می ‏کرد.
‏خداوند در ادامه فرمود: آیا می‏ دانی در تمامی این سالها که تو درگیر مبارزه با ‏سختیها و مشکلات بودی در حقیقت ریشه هایت را مستحکم می ‏ساختی. من در تمامی این مدت ‏تو را رها نکردم همانگونه که بامبوها را رها نکردم.
‏هرگز خودت را با دیگران ‏مقایسه نکن. بامبو و سرخس دو گیاه متفاوتند اما هر دو به زیبایی جنگل کمک می کنن. ‏زمان تو نیز فرا خواهد رسید تو نیز رشد می ‏ کنی و قد می کشی!
‏از او پرسیدم : من ‏چقدر قد می‏ کشم.
‏در پاسخ از من پرسید: بامبو چقدر رشد می کند؟
جواب دادم: هر ‏چقدر که بتواند.




موضوع مطلب :
<   1   2   3   4   5   >>   >   
پیوندها
لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 14
  • بازدید دیروز: 22
  • کل بازدیدها: 171217