jiyar آخرین مطالب صفحات وبلاگ پنج شنبه 90 تیر 16 :: 8:7 صبح :: نویسنده : ئابا ژیار
در زمانهای دور، دو قبیله در رشته کوههای آند زندگی میکردند که خصومت دیرین با یکدیگرداشتند . روزی قبیله *کوه نشین* ار فراز کوه پائین آمده و قبیله مقابل را مورد هجوم و غارت قرار دادند و هنگام بازگشت ، *طفل* خردسالی را هم از یک خانواده ربوده و با خود به بالای کوه بردند اهالی قبیله ای که - ساکن دره بودند - نمیدانستند که چگونه از کوه بالا رفته و اموال بغارت رفته را بهمراه آن کودک ، ازقبیله *مهاجم* پس بگیرند . آنها همچنین افرادی را که - قادر با شند از میان آن صخره ها راهی را به فراز کوهستان بگشایند - نمیشناختند . با این همه ، رئیس قبیله به ناچار مجبور شد که تعدادی از جنگاوران ورزیده و شجاع خود را برای انجام ماموریت گسیل نماید جوانان شروع به کار کردند . آنان ابتدا ، به آهستگی توانستند از چندین صخره کوتاه بالا رفته تا اینکه به اولین *رد پای* باقیمانده از دشمن برسند و آن را دنبال کرده اما پس از مدتی تلاششان بی نتیجه بود و *اثر پا* در میان سنگها ناپدید شده بود ، دوباره *رد پای* دیگری را یافته و آنرا دنبال کردند و بازهم نتیجه ای حاصل نشد پیوندهای روزانه پیوندها
لوگو آمار وبلاگ
|
||