سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
jiyar
سه شنبه 90 اردیبهشت 13 :: 8:14 صبح ::  نویسنده : ئابا ژیار

دیدار کسانی که دوستشان داری
همیشه شادی آور است


حتی درخواب




موضوع مطلب :
سه شنبه 90 اردیبهشت 13 :: 8:10 صبح ::  نویسنده : ئابا ژیار

دکتر علی شریعتی :
زندگی یعنی نان ، آزادی ، فرهنگ ، ایمان و دوست داشتن ...




موضوع مطلب :
سه شنبه 90 اردیبهشت 13 :: 7:59 صبح ::  نویسنده : ئابا ژیار

درتاریخ هفتم شهریورماه 1316 بنیان گذارشعرنوی ایران-نیما یوشیج- نامه ای به شرح زیر از تهران برای خواهرش که در همدان زندگی می کرده،فرستاده است. دلتنگی نیما برای فضای روستایی زادگاهش-یوش- و محیط آرام همدان - که چند صباحی در آن زندگی کرده بود-از یک سو و سختی پذیرفتن زندگی در تهران، از سوی دیگر، از متن نامه تراوش می کند:

ادامه مطلب ...


موضوع مطلب :

سه شنبه 90 اردیبهشت 13 :: 7:10 صبح ::  نویسنده : ئابا ژیار

یکی از مواردی که جلب توجه می‌کند، تفاوت روشهای تربیتی والدین
 غربی و شرقی است.
نتیجه مشاهدات هم در یک جمله خلاصه می‌شود: "والدین شرقی خود
نیاز به یک تربیت اساسی دارند.."

1- بعنوان مثال بچه غربی سرفه می‌کند. مادر یک دستمال درمی‌آورد و به بچه
می‌دهد
 بچه شرقی شدید سرفه می‌کند. مادر به او می‌گوید: "نکن". بعد هم بچه را دعوا
می‌کند. بچه حالا علاوه بر سرفه کردن، زِر هم می‌زند..

2- بچه غربی غر می‌زند و نمی‌خواهد از مغازه بیرون برود. پدر به او می‌گوید که
راه خروج را بلد نیست و از بچه می‌خواهد خروجی را نشانش بدهد. بچه یورتمه کنان
بطرف در می‌رود و خوشحال است. احساس می‌کند کار مهمی انجام می‌دهد.

ادامه مطلب ...


موضوع مطلب :

سه شنبه 90 اردیبهشت 13 :: 6:50 صبح ::  نویسنده : ئابا ژیار

من از این زندگی سرد بدم می آید
یعنی از بودن با درد بدم می آید
برگ پاییزی یا خورشیدم در هر حال
از خودم این شبح زرد بدم می آید




موضوع مطلب :
پنج شنبه 90 اردیبهشت 8 :: 2:3 عصر ::  نویسنده : ئابا ژیار

چون سنگ ها صدای مرا گوش می کنی
سنگی و ناشنیده فراموش می کنی

رگبار نوبهاری و خواب دریچه را
از ضربه های وسوسه مغشوش می کنی

دست مرا که ساقه ی سبز نوازش است
با برگ های مرده هم آغوش می کنی

گمراه تر از روح شرابی و دیده را
در شعله می نشانی و مدهوش می کنی

ای ماهی طلایی مرداب خون من
خوش باد مستی ات که مرا نوش می کنی

تو دره ی بنفش غروبی که روز را
بر سینه می فشاری و خاموش می کنی

درسایه های فروغ تو بنشست و رنگ باخت
او را به سایه از چه سیه پوش می کنی؟

فروغ فرخزاد- مجموعه ی تولدی دیگر

 




موضوع مطلب :
پنج شنبه 90 اردیبهشت 8 :: 1:56 عصر ::  نویسنده : ئابا ژیار

جوامع عقب‌افتاده، مثل تنِ انسانِ خفته است. انسان خفته، پس از ساعات ‏طولانی که روی یک طرفِ تن خود خوابیده، احساس خواب‌رفتگی می‌کند و هم‌چنان در خواب شانه‌به‌شانه می‌شود و باز می‌خوابد، آن‌قدر که دوباره آن طرف تنش به خواب برود. و پس از ساعتی احساس کند که باید به طرف دیگر بخوابد. چنین جوامعی در خواب گرده‌به‌گرده می‌شوند و در واقع به دورِ خود غلت می‌زنند، اما خیال می‌کنند که پیش می‌روند.[1]
---------------------------------------------
1. فیلم مستند «شاملو؛ شاعر آزادی»- به کارگردانی مسلم منصوری و تهیه‌کنندگی بهمن و بهروز مقصودلو، 1376.


برگرفته از کتاب:
دیانوش، ایلیا؛ لالایی با شیپور (گزین‌گویه‌ها و ناگفته‌های احمد شاملو)؛ چاپ سوم؛ تهران: انتشارات مروارید 1388.




موضوع مطلب :
پنج شنبه 90 اردیبهشت 8 :: 1:51 عصر ::  نویسنده : ئابا ژیار

من ( هستم ) داریوش شاه بزرک، شاه شاهان، شاه کشورهای بسیار، پسر ویشتاسپه، یک هخامنشی

گوید داریوش شاه : این است کشورهایی که به خواست اهورا مزدا، من به یاری این مردم پارس از آن خود کرده ام، که بیم من به دلشان نشست، و مرا باج آوردند : ایلام، ماد، بابل، عربستان، سوریه، مصر، ارمنستان، کاپادوکیه، لودیه، ایونیه، یونانیانی که در جزایرند و کشور هایی که آنسوی دریا (ی اژه) اند، ساگارتیا، خراسان، سیستان، هرات، بلخ، سغد، خوارزم، ناحیه صد گاو، رخج، هند شمالی، گندارا، ناحیه سکاها، مکران

گوید داریوش شاه: اگر تو چنین می اندیشی "چنان باد که از دیگری نترسم"، این قوم پارسی را بپای، اگر قوم پارسی پائیده شوند، اهورا برکت جاودانی بر این قوم ( دودمان) ارزانی خواهد داشت

 




موضوع مطلب :
پنج شنبه 90 اردیبهشت 8 :: 1:42 عصر ::  نویسنده : ئابا ژیار

 از :سرکار خانم سوسن عزیز زاده

عجب گلی


قطارِ خطّ لبت راهی سمرقند است
بلیت یک سره‌ از اصفهان بگو چند است؟

عجب گلی زده‌ای باز گوشه‌ی مویت
تو ای همیشه برنده! شماره‌ات چند است؟

به توپ گرد دلم باز دست رد نزنی
مگر «نود» تو ندیدی عزیز من «هَند» است

ادامه مطلب ...


موضوع مطلب :

پنج شنبه 90 اردیبهشت 8 :: 12:39 عصر ::  نویسنده : ئابا ژیار

شارل دو مونتسکیو
نویسنده و فیلسوف فرانسوی ( 1689- 1755 )

ویرایش : مریم فودازی


«منتسکیو» در هیجدهم ژانویه سال 1689 میلادى، در قصر «لابرد» و در نزدیکى شهر «بردو» فرانسه چشم به جهان گشود. وى تا سن سه سالگى با روش سنتى روستاییان تربیت یافت و سپس به «لابرد» رفت. هنوز هفت سال از عمرش نگذشته بود که مادرش را از دست داد. در سال 1700 میلادى، او را به یک مرکز دینى فرستادند و تا سال 1711میلادى در آنجا به فراگیرى علوم مذهبی پرداخت. سپس وارد دانشگاه «بردو» شد و تحصیلات خود را در رشته حقوق ادامه داد.

ادامه مطلب ...


موضوع مطلب :

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >   
پیوندها
لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 23
  • بازدید دیروز: 56
  • کل بازدیدها: 171445