سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
jiyar
سه شنبه 90 آذر 1 :: 4:5 عصر ::  نویسنده : ئابا ژیار

روزی بهلول بر هارون‌الرشید وارد شد.خلیفه گفت: مرا پندی بده!
بهلول پرسید: اگر در بیابانی بی‌آب، تشنه‌گی بر تو غلبه نماید چندان که مشرف به موت گردی،

 در مقابل جرعه‌ای آب که عطش تو را فرو نشاند چه می‌دهی؟گفت: صد دینار طلا.

پرسید: اگر صاحب آب به پول رضایت ندهد؟
گفت: نصف پادشاهی‌ام را.
بهلول گفت:  اگر به حبس‌البول مبتلا گردی و رفع آن نتوانی، چه می‌دهی که آن را علاج کنند؟
گفت: نیم دیگر سلطنتم را.
بهلول گفت: پس ای خلیفه، این سلطنت که به آبی و بولی وابسته است، تو را مغرور نسازد

که با خلق خدای به بدی رفتار کنی!!

 
 

 




موضوع مطلب : حکایت

پیوندها
لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 48
  • بازدید دیروز: 3
  • کل بازدیدها: 172724