هرگز از مرگ نهراسیده ام
اگرچه دستانش از ابتذال شکننده تربود.
هراس من-باری-همه از مردن در سرزمینی ست
که مزد گورکن
از بهای آزادی آدمی
افزون باشد
*
جستن
یافتن
و آنگاه
به اختیار برگزیدن
و از خویشتن خویش
بارویی پی افکندن-
اگر مرگ را از این همه ارزشی بیش تر باشد
حاشا حاشا که هرگز از مرگ هراسیده باشم.
احمد شاملو- مجموعه ی آیدا در آینه