سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
jiyar
دوشنبه 90 اردیبهشت 26 :: 1:39 صبح ::  نویسنده : ئابا ژیار

*خانه دوست کجاست؟*

در فلق بود که پرسید سوار

آسمان مکثی کرد

رهگذر شاخه نوری که به لب داشت

به تاریکی شن‌ها بخشید

و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت:

نرسیده به درخت،

کوچه باغی ست که از خواب خدا سبزتر است

و در آن عشق به اندازه‌ی پرهای صداقت آبی است

می‌روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ، سر به در می‌آرد،

پس به سمت گل تنهایی می‌پیچی،

دو قدم مانده به گل،

پای فواره جاوید اساطیر زمین می‌مانی

و ترا ترسی شفاف فرا می‌گیرد

در صمیمت سیال فضا، خش خشی می‌شنوی:

کودکی می‌بینی

رفته از کاج بلندی بالا، جوجه بردارد از لانه‌ی نور

و از او می‌پرسی

*خانه دوست کجاست؟*

 




موضوع مطلب : شعر

پیوندها
لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 122
  • بازدید دیروز: 3
  • کل بازدیدها: 172798