jiyar آخرین مطالب صفحات وبلاگ یکشنبه 90 اردیبهشت 25 :: 8:50 صبح :: نویسنده : ئابا ژیار
با غنچه ی خاموشی، سری و سری دارم در این دل افسرده، سوز دگری بینم از دربدری ای دل وقت است که باز آیی ای راهبر دل ها! دست من و دامانت در عالم هشیاری، او را نتوان دیدن من اشکم و او دیده من آهم و او سینه او چون گل نوروزی، من ابر بهارانم تا خرمن صد جان را یکباره بسوزانم گویند که می سوزی هر جا جگری بینی بی روی دل افروزت، شب صبح نمی گردد در دام تو بگریزم تا پای گریزم هست
موضوع مطلب : شعر پیوندهای روزانه پیوندها
لوگو آمار وبلاگ
|
||